آیا بانکهای مرکزی جهان به جای اوراق خزانهداری آمریکا، به سمت نگهداری طلا در ذخایر خود تغییر جهت میدهند؟
عبد الکریم جابر آل عیسی

نکات کلیدی:
برای اولین بار از سال ۱۹۹۶، ذخایر طلای بانکهای مرکزی خارجی از داراییهایشان در اوراق قرضه خزانهداری آمریکا فراتر رفت.
خرید مداوم طلا و افزایش خطرات بدهیهای آمریکا، ترکیب ذخایر را به سمت داراییهای ملموس تغییر میدهد.
بانکهای مرکزی از یک خط نمادین عبور کردهاند: ذخایر طلای تجمیع شده آنها اکنون برای اولین بار در نزدیک به سه دهه، از داراییهایشان در اوراق قرضه خزانهداری آمریکا بیشتر است.
این تقاطع بر تنوع تدریجی دور شدن از اوراق بهادار دلاری و به سمت داراییهای ملموس تأکید میکند.
این تصور، تکامل این سهام را از دهه هفتاد میلادی تا امروز ردیابی میکند. دادهها از تافی کاستا، استراتژیست اقتصاد کلان در شرکت کریسکات کپیتال، استخراج شدهاند.
از پترودلارها تا دلارزدایی؟
پس از پایان توافقنامه برتون وودز، نرخهای بهره واقعی بالا و صعود ارزش پترودلار، مدیران ذخایر را در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ به سمت اوراق قرضه خزانهداری آمریکا سوق داد.
در دهه اول قرن بیست و یکم، عمق و نقدینگی دلار این روند را تقویت کرد. با این حال، از سال ۲۰۲۲، خریدهای رسمی شدید طلا دوباره افزایش یافته است – ۱۱۳۶ تن در سال ۲۰۲۲، یک رقم رکورد – و انباشت قوی تاریخی در سالهای ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ حفظ شده است. این روند با توجه به این که تقریباً یک پنجم کل طلای استخراج شده تا کنون اکنون توسط بانکهای مرکزی نگهداری میشود، بیشتر آشکار میشود.
با ادامه نااطمینانی سیاسی و خطرات ژئوپلیتیکی در تغذیه تقاضا برای پناهگاه امن، این حرکت خرید نیز قیمتها را افزایش داده است: قیمت طلا برای اولین بار در تاریخ در اکتبر ۲۰۲۵ از ۴۰۰۰ دلار در هر اونس فراتر رفت.
چرا وجود «طلای بیشتر از اوراق خزانهداری» مهم است؟
پیشی گرفتن طلا از اوراق قرضه خزانهداری آمریکا نشان میدهد که مدیران ذخایر، دوام، قابلیت انتقال و بیطرفی را بر بازده ترجیح میدهند.
به گفته صندوق بینالمللی پول، سهم طلا از ذخایر جهانی تا سال ۲۰۲۴ به حدود ۱۸ درصد افزایش یافته است، که افزایش شدیدی نسبت به سطوح اواسط دهه اول قرن بیست و یکم است و منعکسکننده بازتنظیم ساختاری به سمت داراییهای ملموس است.
طلا به عنوان جایگزینی برای ارزهای کاغذی سنگین بدهی، به ویژه دلار آمریکا، در نظر گرفته میشود و سهم آن در ذخایر بانکهای مرکزی در اقتصادهای بازارهای نوظهور به طور قابل توجهی افزایش یافته است. چین، روسیه و ترکیه بزرگترین خریداران رسمی در دهه گذشته بودهاند.
و در مورد عراق؟
آیا شهروند عراقی تصور می کند که ارزش واردات طلای عراق در سال 2025 حدود 12 میلیارد دلار آمریکا است، در حالی که داده های رسمی نشان می دهد که عراق حدود 1.5 میلیارد دلار خریداری کرده است، یعنی تفاوت 9.5 میلیارد دلار است… این موضوع بسیار عجیب و خطرناک است؟ مهمترین سوال این است که این تفاوت کجا می رود؟
مرکز دراسات الشهيد الخامس


