بررسی واکنش برخی احزاب عراقی علیه «صدور مجوز برای حزب بعث اردن» بر اساس پدیده ترس در نظریههای هیجان
نویسنده : علی نوریان
اینکه چرا و در چه شرایطی دولت اردن مجدداً برای بازگشت«حزب عربی سوسیالیستی بعث» به سیاست مجوز صادر کرد ، نیاز به شناخت فرهنگ سیاسی اردن دارد . با یک نگاه اجمالی به فرهنگ سیاسی اردن و درک چرایی صدور مجوز ، میتوان واکنش برخی احزاب عراقی علیه این اقدام را بر اساس پدیده ترس در نظریههای هیجان بررسی کرد .
در حیات سیاسی اردن ، «نظریهپردازی سیاسی» و «ارائه چارچوبهای کلی برای استراتژی های بلندمدت» حقیر شمرده میشود و مورد اتهام قرار میگیرد و «انحصار نظریهپردازی» بهعنوان چالش عمده تصمیمسازی آگاهانه در اردن بشمار میرود. این موضوع باعث شده است که افراد برای حفظ جان و جایگاه خود از نظریهپردازی خودداری کرده و فرهنگ «فرصت طلبی و منفعت طلبی» را در پیش گیرند .
ازاینرو، امروز اردن برای بلوغ حیات سیاسی حزبی خود نیاز به شنیدن صدای احزاب و ابراز شجاعانه عقیده آگاهانه و نظرات مختلف آنها دارد تا برای حل مشکلات روزمره در اردن تصمیمها بهصورت عمیق بررسیشده و چارچوبهای استراتژیک روشنی ترسیم شود و این میتواند آغاز یک فرهنگ سیاسی جدید در اردن باشد.
به گفته تیسیر المشارقه ، جریانهای مدنی و سوسیال دموکراتیک در اردن افزایش یافته است و این موضوع در بسیاری از مطالبات برای اصلاحات سیاسی و اقتصادی که شامل بازنگری مواد قانون اساسی اردن ، تقویت تفکیک قوا ، نقش مردم در قدرت و توجه به اهمیت خصوصیسازی ، منعکس شده است . عثمان الطاهات میگوید : «ملک عبدالله دوم برای ثبات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به دنبال ایجاد یک فرهنگ سیاسی هماهنگ با ارزش های دموکراتیک و اصلاح و نوسازی سیاسی است» ؛ اما به گفته عبدالفتاح الکیلانی ، اطرافیان پادشاه مانع اصلاحات میشوند تا به مواضع خود ادامه دهند . بنابراین ، اردن از طریق تکثر حزبی و سیاسی نیازمند فرهنگ سیاسی جدید است که نظام حکمرانی بتواند برای حفظ و ثبات خود از آن تغذیه کند .
ازاینرو ، برای اصلاح وضعیت احزاب اردنی در چارچوب « اصلاحات و نوسازی سیستم سیاسی در اردن» قانون احزاب اردن موردبازنگری قرار گرفت و قانون جدید احزاب ( 2022) صادر شد . طبق این قانون 19 حزب از عرصه سیاست خارج شدند و 27 حزبی که به الزامات این قانون عمل کردند ، با صدور مجوز به سیاست بازگشتند که یکی از آنها «حزب عربی سوسیالیستی بعث» است .
حزب عربی سوسیالیستی بعث اردن در سال 1947 شروع به کار کرد و به گفته ابراهیم الصمیدعی چندین بار فعالیت این حزب ممنوع اعلام شد . اما این حزب از وزن تودهای برخوردار نیست و پایگاههای مردمی آن در اردن ضعیف است . بااینحال ، اعطای مجوز دولت اردن به «حزب عربی سوسیالیستی بعث اردن» باعث واکنش برخی از جریانهای عراقی ازجمله «کمیته شهدا، قربانیان و زندانیان سیاسی» و «حزب الدعوه الاسلامی» شد و این را اقدامی «غیر دوستانه و تحریک آمیز»برای اکثریت قریب بهاتفاق مردم عراق دانستند و این بحث در سطح رسانهای میان عراق و اردن در جریان است .
اما هیچ اظهارنظری از سوی دولت عراق بهعنوان موضع رسمی درباره صدور مجوز مجدد به حزب بعث در اردن صورت نگرفت و موضوع همچنان در چارچوب احزاب سیاسی به رهبری حزب الدعوه باقی مانده است. طارق دیلوانی معتقد است که : «روابط رسمی عراق و اردن رو به بهبود است و دو طرف در حال انجام پروژههای توسعهای و سرمایهگذاری مشترک هستند که میتوان به پروژه زمینی و راه آهنی بنام «مسیر توسعه» با همکاری اردن و عراق و چند کشور دیگر اشاره کرد. همچنین ، روزی که عناصر حزبی و مردمی عراق به صدور مجوز «حزب بعث اردنی» اعتراض کردند، دولت عراق در مورد ازسرگیری پمپاژ نفت عراق به اردن خبر داد و این نشان میدهد که این مناقشات و اعتراضات تأثیر محدودی داشته و به روابط خوب بین دو کشور خللی وارد نخواهد کرد. طبق اظهارات خالد شنیکات ، اردن در طول تاریخ در کنار مردم عراق بوده است و عراق یک عمق استراتژیک برای اردن میباشد و اردن ریهای است که عراق از آن نفس میکشد و این جنجال و هیاهوی ساختگی ، موجه و قابلدرک نیست . بنابراین ، چرا اردن بخواهد به نظام سیاسی فعلی عراق که منافع تجاری اردن درگرو آن است ، آسیب برساند ؟!!
اما در بیانیههایی از اعضای حزب الدعوه آمده است که : «حزب بعث با تاریخ سیاه و گذشته خونین خود در خدمت منافع اردنیها نخواهد بود، بلکه بر روابط آنها با تعدادی از کشورهای عربی و اسلامی که از سیاستهای تجاوزکارانه و بی پروا آن آسیب دیده اند، تأثیر منفی خواهد گذاشت». همچنین ، حسن سالم (رئیس کمیته شهدا، قربانیان و زندانیان سیاسی) خواستار بازنگری در توافقنامه امنیتی بین بغداد و اردن به شیوهای متناسب با منافع مردم عراق و خواستار تحویل بعثیهای تحت تعقیب در اردن به مقامات عراقی شد تا آنها را محاکمه کرده و «تروریست» توصیف کنند و از نیروها و سازمانهای عراقی خواستند که علیه این اقدام اردن بیانیههای اعتراضی صادر کنند. حسین علاوی نیز معتقد است که : «مشکل آنجایی است که ریشه های این حزب اردنی به دهه پنجاه قرن گذشته بازمی گردد، زیرا با حزب بعث عراق و میراث آن مرتبط بود»
این در حالیست که ابراهیم الصمیدعی چنین اظهاراتی را بیانگر نوعی «حساسیت اغراق آمیز» در میان برخی از احزاب سیاسی عراق میداند ، زیرا حزب بعث در اردن یک حزب بسیار حاشیهای است و نمیتواند نسخه ناسیونالیستی تهدیدآمیزی برای نظام سیاسی فعلی عراق داشته باشد .
بنابراین ، برای درک این مناقشات رسانهای و واکنش برخی از بازیگران سیاسی علیه صدور مجوز برای حزب بعث اردن میتوان به «پدیده ترس» در روابط بینالملل تمسک کرد . آنجایی که توسیدید میگوید : «ایجاد ترس یکی از قدرتمند ترین انگیزه بازیگران سیاسی است و آنها برای تغییر سیاست ها و بقا خود و دستیابی به سایر اهداف سیاسی، ترس را در جامعه ایجاد میکنند» . همانگونه که هابز معتقد به نقش مهم ترس در سیاست و اجتماع بود و ماکیاولی «ترساندن» را ایمنتر از «ایجاد محبوبیت» میدانست ، زیرا ترس هرگز از بین نمیرود. ازاینرو ، طبق «نظریههای هیجان» توجه به «پدیده ترس» در خصوص این مناقشات بسیار حائز اهمیت است ، چراکه به عقیده آنتونیو داماسیو و بر اساس نظریه «ارزیابی شناختی» لازاروس و دیدگاه فولکمن ، درک و برداشت احزاب و گروهها از رویدادها بر هیجانات و احساسات آنها تأثیر میگذارد.
بنابراین ، تفسیر و برداشت این احزاب از «صدور مجوز برای حزب بعث» اهمیت بیشتری از خود «صدور مجوز برای حزب بعث» دارد و ادراک این احزاب میتواند شدت این اتفاق را تعیین کند. بر این اساس ، این احزاب بر اساس محاسبه سود و زیان خود نسبت به این اتفاق از خود واکنش احساسی نشان دادند. بنابراین ، یک رابطهای میان رویدادها و نگرانیها(ترسها) وجود دارد . این موضوع را میتوان در جامعهشناسی احساسات ترنر مشاهده کرد . بدین ترتیب ، ترس و سایر احساسات میتواند بر ادراک و تصمیمگیری این احزاب تاثیربگذارد ، چراکه واکنشهای احساسی یک رکن در فرآیند تصمیمسازی احزاب و گروههاست.
بر اساس نظریه انتخاب عقلایی ، با افزایش «احساسات شکننده» در سطح جامعه ، پدیده «ترس از تهدید امنیت» در میان گروههای قومی و احزاب سیاسی برجستهتر میشود و این باعث ایجاد دوگانگی امنیتی بین دولت و گروهای قومی یا احزاب سیاسی خواهد شد . ازاینرو ، فعالان قومی و سیاسی ، ترسهای امنیتی را دستکاری کرده تا بتوانند قطبهایی در جامعه ایجاد کنند. به عقیده خالد شنیکات ، مشخص است که در داخل عراق رویههای خصمانهای نسبت به اردن وجود دارد ، درحالیکه در داخل اردن هیچ موضعی علیه عراق وجود ندارد . بنابراین ، در میان روابط نزدیک و حسنه امنیتی، نظامی و اقتصادی عراق و اردن ، صداهای خصمانهای به گوش میرسد.
طبق استدلال لونشتاین ، حتی اگر خطر حزب بعث همیشه حاشیهای باشد یا به دلیل تدابیر امنیتی شدید، کمتر از قبل باشد ، اما همچنان این ترس وجود دارد و میتواند بر ادراک و تصمیم افراد و افکار عمومی تاثیربگذارد ، زیرا این ترس یک احساس گذرا نیست بلکه به خاطره و عادت تبدیلشده است و حتی پس از ناپدید شدن تهدید هم در طولانیمدت تداوم خواهد داشت . بخش قابلتوجهی از مردم عراق تجربه ترسناکی از حزب بعث و رژیم صدام دارند و این باعث شده است که خاطرات احساسی قوی برای آنها ایجاد شود که ممکن است با رخ دادن رویدادی مشابه ازآنچه تجربه کردهاند(مثل صدور مجوز برای حزب بعث اردنی) و یا از طریق روایتهای دشمنی ، حتی در غیاب یک تهدید واقعی، مجدداً دچار ترس و نگرانی شوند و نسبت به آن واکنش نشان دهند . خاموش کردن چنین واکنشهایی که تبدیل به عادت و خاطره شده است دشوار میباشد و میتواند «خودبهخود» یا «با تجارب استرسزا دیگر» عود کرده و تهدیدها و آسیبهای گذشته را یادآوری کند. همچنین ، ممکن است واکنشهای تدافعی این احزاب نسبت به این اتفاق ، تهدیدآمیز و تهاجمی تلقی شوند.
مطابق با استدلال زبیگنیو برژینسکی ، این مناقشاتی که علیه «صدور مجوز برای حزب بعث اردن» در جریان است نوعی فرهنگ ترس در افکار عمومی ایجاد میکند و ذهنها را تحت تأثیر قرار داده و احساسات را برانگیخته میکند و اینگونه فریب عوام برای سیاستمداران و احزاب آسانتر میشود تا بدین طریق سیاستهای خود را بهراحتی انجام بدهند . همانطور که آدام کورتیس در مجموعه مستند «قدرت کابوسها» با موضوع ظهور سیاست ترس ، بیان میکند که سیاستمداران از ترس افکار عمومی برای افزایش قدرت و کنترل خود بر جامعه سوءاستفاده میکنند. همانگونه که سیاستمدارانی مانند جورج دبلیو بوش و تونی بلر با استدلال به اینکه میخواهند از مردم خود محافظت کنند ، توانستند از طریق ترسهای ساختگی از تروریسم در غرب ، قدرت و اقتدار خود را بازیابند .
لارس اسوندسن در کتاب «فلسفه ترس» بیان کرده است که : «در روزگاری که ایدئولوژی های کهنه قدرت انگیزشی خود را از دست بدهند ، ترس تبدیل به نیرومندترین عامل در گفتمان سیاسی میشود . ترس راه را برای ارسال پیام های سیاسی هموار میکند و میتوان با توسل به آن، مخالفان را با یادآوری مدام خطر به قدرت رسیدن آنها از میدان به در کرد» . همچنین ، «پدیده ترس» بیتردید یکی از ابزارهای مهم برای فروش رسانههای جمعی است . رسانههای جمعی در خلق ترسی که هیچ تناسبی با واقعیتها ندارند ، نقش مهمی ایفا میکنند.
کشورهایی مثل عراق که ازنظر ترکیب جمعیتی دارای تنوع قومی هستند و از سیاسی شدن تنوع قومی، نژادی یا حتی مذهبی رنج میبرند، بیشتر در معرض «پدیده ترس» قرار دارند ، زیرا از احساسات شکنندهای برخوردار هستند و لذا نیازمند اقدامات اعتمادسازی برای غلبه بر این ترس میباشند . ازاینرو ، باید بین موضع رسمی و مواضع احزاب سیاسی تمایز قائل شد و تناقضاتی در داخل فضای سیاسی عراق (بین سنی و شیعه و کرد) وجود داشته که از مواضع رسمی فاصله دارند و دولت عراق مسیر بیطرفی را ترسیم میکند .
در پایان باید به این نکته اشاره کرد که قانون جدید احزاب موردانتقاد احزاب اردنی ( ازجمله : جبهه اقدام اسلامی اردن ، حزب کمونیست اردن ، حزب الحیات اردن) قرار گرفت ؛ چراکه این قانون با محدود کردن آزادیهای حزبی به دنبال ضربه زدن به احزاب ایدئولوژیک قدیمی(احزاب مخالف) و حذف آنها و ایجاد احزاب جدیدی که با دیدگاه و منافع طبقه سیاسی حاکم و تصمیمساز در اردن سازگار هستند، میباشد . و این قانون هیچ توجیهی بهجز تداوم دخالت غیرقانونی دولت اردن در سازوکارهای داخلی فعالیت احزاب ندارد . مهمترین چیز در توسعه حیات حزبی اردن، مسئله فضای سیاسی است و مداخله امنیتی دولت اردن در زندگی مدنی و سیاسی باعث میشود که احزاب سیاسی اردن بدون وزن و تأثیر باشند . ازاینرو ، حزب بعث اردن و سایر احزابی که مجوز گرفتند ، با محدودیتهایی مواجه هستند و فقط در چارچوب دیدگاه و منافع طبقه سیاسی حاکم اردن حق فعالیت دارند ، به همین دلیل حزب بعث اردن نمیتواند تهدیدی برای نظام سیاسی فعلی عراق بهحساب بیاید و از وزن و تأثیری برخوردار نخواهد بود. لازم به ذکر است که افراد از پیوستن به احزاب در اردن میترسند و لذا پیوستن به حزب بعث اردن بهسختی مورد اقبال قرار خواهد گرفت ؛ علیرغم اینکه فقط اردنیها حق پیوستن به «حزب عربی سوسیالیستی بعث اردن» را دارند ، همانطور که محمد خیر الرواشد به این مطلب اشاره کرده است.