رؤیای عراقی….
فاطمه علی

طولانیترین رویا در تاریخ، رویای عراقی است.
رویایی که نه با خواب آغاز میشود و نه با بیداری پایان مییابد.
این رویا، در شب و روز، در گرما و سرما، در ازدحام و قطعی برق، زندگی میکند و جریان دارد.
رویایی که بیش از یک قرن قدمت دارد، عراقیها را نسل به نسل تعقیب میکند، تا جایی که این رویا، مانند نام و عنوان، موروثی شده است.
عراقی نه تنها رویای محال نمیبیند، بلکه رویای سادهترین چیزها را دارد:
اینکه آبی بنوشد که رنگ نداشته باشد، خیابانی را ببیند که چاله نداشته باشد، روزی را بگذراند که به او گفته نشود «نیست»، در یخچال را باز کند و برقی ببیند که آن را روشن کند.
اما به نظر میرسد که سادهترین رویاها در عراق به معجزه نیاز دارند و معجزهها پس از آنکه سیاست در همه چیز، حتی در تقدیرها، دخالت کرد، متوقف شدند.
در هر فصل انتخابات، این رویا با بستهبندی جدید و چهرهای خندان بر روی صفحه نمایش، دوباره تولید میشود.
سیاستمدار میگوید:
«ما خواهیم ساخت»، انگار که در مورد شهری در ماه صحبت میکند، سپس با خیال راحت میخوابد زیرا مردم دوباره باور خواهند کرد.
عراقی دست میزند، نه از روی اعتقاد، بلکه از یک عادت قدیمی، از اثر «بگذار امتحان کنیم شاید خیر باشد، با اینکه تجربههای ما همان شکست را، با همان بازیگران، تکرار میکنند، فقط کانال عوض میشود.
رویای عراقی نمیمیرد، بلکه تبدیل به رؤیای نو میشود.
وقتی مردم امیدشان را به برق از دست میدهند، شروع به رویای مولدی میکنند که خراب نشود.
و وقتی امیدشان را به خدمات از دست میدهند، آرزو میکنند که خانههایشان با باران غرق نشود.
و وقتی امیدشان را به عدالت از دست میدهند، آرزو میکنند که فاسد، ولو یک بار در عمرش، دچار عذاب وجدان شود.
حتی کودکان هم میدانند که رویا در اینجا محقق نمیشود، بلکه مانند حقوقها، معوق میشود.
به آنها گفته میشود:
«صبر کنید»، «اوضاع بهتر میشود»، «برنامه بعدی»…
اما برنامه بعدی همیشه میآید و با خود بحران جدیدی میآورد:
یک بار دلار، یک بار آب، یک بار انتخابات، یک بار قطع اینترنت «برای امنیت ملی».
عراقی بین رویا و جوک زندگی میکند، هر وقت میخواهد به واقعیت خود بخندد، خودش همان جوک میشود.
گفته میشود:
عراقی قوی است، تحمل میکند…
بله، اما او خلق نشده است که فقط با صبر زندگی کند و نه اینکه عمرش را صرف دست زدن برای کسی کند که او را غارت میکند و سپس از او وعده جدیدی میخواهد.
رویای عراقی طولانیتر از شب، طولانیتر از قانون اساسی، طولانیتر از وعدههای اصلاح است.
از «تغییر خواهیم داد» شروع میشود و به «ببخشید، نشد…» ختم نمیشود.
رویایی صبور مانند مردمش، خسته مانند سرزمینش، و معلق بین آسمان و زمین مانند شعار «عراق، اول از هرچیز».
با این وجود، هیچ کس نمیخواهد از آن بیدار شود، زیرا بیدار شدن دردناک است.
حداقل در رویا، عراق خوب است، خیابانها تمیز هستند، وزیران به مردم خدمت میکنند، آب گوارا است و عدالت روی دو پا راه میرود.
اما وقتی زنگ ساعت به صدا در میآید، صدای واقعی برمیگردد:
«برق نیست، شبکه قطع شد، دلار بالا رفت».
شاید روزی برسد که عراقی از رویای طولانی خود بیدار شود…
اما اگر این اتفاق بیفتد، ابتدا به ویزای ورود به واقعیتی به نام «کشور طبیعی» نیاز خواهد داشت.
تا آن زمان، عراقی همچنان خوابیده با چشمان باز، تلخند میزند و با خود سخن میگوید.
مرکز دراسات الشهید الخامس



