کودکان تابستان بین چکش نیاز و سندان غفلت
انوار داود الخفاجي
با آغاز هر تابستان، صحنههایی تکراری در خیابانها و بازارهای عراق دیده میشود: کودکانی که دستمال میفروشند، شیشه خودروها را تمیز میکنند، یا در کارگاهها و کنار جادهها زیر آفتاب سوزانی که دمای آن گاه به بالای پنجاه درجه میرسد، کار میکنند. اینها تنها تصاویری گذرا نیستند، بلکه نشانههای آشکاری از بحرانی ریشهدار به نام «کار کودکان» هستند؛ بحرانی که با پایان سال تحصیلی و آغاز تعطیلات تابستانی شدت میگیرد.
در عراق، کار کودکان تنها تخطی از قانون یا نقض حقوق کودکی نیست، بلکه به پدیدهای اجتماعی نگرانکننده تبدیل شده که در آن فقر، ضعف آگاهی، نبود نظارت و کاهش خدمات اجتماعی به هم گره خوردهاند. با افزایش فقر و بیکاری در خانوادههای عراقی، شمار بیشتری از کودکان به بازار کار کشیده میشوند، نه برای تجربه، بلکه برای کمک به تأمین معیشت خانواده، حتی اگر به بهای سلامتی و آیندهشان باشد.
این کودکان که باید در زمینهای بازی یا میان صفحات کتابها باشند، با خطرات جسمی و روانی فراوانی روبهرو هستند. قرار گرفتن طولانی در معرض آفتاب سوزان، انجام کارهای طاقتفرسا، و برخوردهای خشن، همگی آنها را دچار فرسودگی جسمی میکند و در معرض حوادث خطرناک قرار میدهد. افزون بر این، آنها در برابر استثمار صاحبان کار یا حتی آزارهای جنسی، بیدفاعاند و هیچ حمایت قانونی یا اجتماعی واقعی ندارند.
در این میان، نقش خانوادهها بسیار اساسی است. خانوادهها بهعنوان خط دفاعی اول در برابر آسیب به کودک باید درک کنند که فرستادن فرزند به کار، راهحل فقر نیست؛ بلکه دروازهای است به دایرهای وسیعتر از محرومیت و نادانی. آموزش، با وجود دشواریهایش، تنها طناب نجات برای این کودکان به سوی آیندهای بهتر است. خانوادهها همچنین باید برای دستیابی به حقوق خود و دریافت حمایت اجتماعی واقعی که حداقل کرامت انسانیشان را حفظ کند، تلاش کنند؛ حمایتی که نیاز به قربانی کردن کودکان را از میان ببرد.
از سوی دیگر، دولت نباید بیشتر از این چشم خود را ببندد و باید این پدیده را بهعنوان یک مسئله امنیت اجتماعی و انسانی جدی تلقی کند. وجود قوانین ممنوعکننده کار کودکان کافی نیست؛ بلکه اجرای سختگیرانه، نظارت میدانی و فراهم آوردن جایگزینهای واقعی نظیر برنامههای آموزشی و تفریحی تابستانی ضروری است؛ برنامههایی که از کودکان محافظت کرده و اوقات فراغتشان را به شکلی مفید پر کند. همچنین باید خانوادههای فقیر را با کمکهای مالی مشروط به عدم بهرهکشی از کار کودکان حمایت کرد؛ همانگونه که برخی کشورها در قالب برنامههای حمایت اجتماعی انجام میدهند.
تابستان کودکان باید فصلی برای استراحت، بازی و رشد باشد، نه میدان کار و رنج. شاید زمان آن رسیده باشد که یک ایست ملی جدی شکل بگیرد؛ ایستادی که دولت، خانواده و سازمانهای جامعه مدنی همگی در آن سهیم باشند تا نقشهای تازه برای دوران کودکی در عراق ترسیم کرده و نسلی کامل را از سرگردانی در خیابانها نجات دهند.
در پایان باید گفت: هر کودکی که امروز به کار وادار میشود، آیندهای است که فردا به هدر خواهد رفت.
مرکز دراسات الشهيد الخامس