معرفی کتاب: الثورة العراقیه الکبری
در این بخش از نوشتار قصد داریم یکی از کتابهای مهم نوشته شده پیرامون جنبششناسی عراق بپردازیم:
نام کتاب
الثورة العراقیة الکبری (انقلاب بزرگ عراق)
نویسنده
سید عبد الرزاق الحسنی.
عبدالرزاق الحسنی در سال ۱۹۰۳ از یک خانواده ادبشناس در بغداد متولد شد و پدرش در بازار عطارین کار میکرد. وی خواندن و نوشتن را در مسجد الحفافین در بغداد فرا گرفت. هنگامی که جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ آغاز شد، بهدلیل شرکت استادان مدارس دولتی در جنگ اکثر مدارس دولتی و خصوصی تحتتأثیر آن قرار گرفتند. او توسط استادانی مانند حاجی کمال و عبدالستار الشیخلی و چند استاد دیگر تحت آموزش قرار گرفت و زبان ترکی، فرانسوی و انگلیسی را آموخت.
او در سال ۱۹۲۰ در دوران انقلاب بیستم به نجف نقل مکان کرد. وی در زمانی که یک دانشآموز بود با ولع زیادی خواندن روزنامههای محلی و مجلات و عربی و نیز نوشتن را فرا میگرفت و استاد وی عبداللطیف الفلاحی بوی در انتشار در روزنامه مفید که زکی حل می العمر صاحب آن بود کمک زیادی کرد که بتواند علاوه بر آن بهعنوان یک خبرنگار در روزنامه الاهرام مصر نیز کار کند. در سال ۱۹۴۱، بهدلیل درگیری بین نیروهای عراقی و بریتانیایی که در پی جنبش رشید عالی الگیلانی رخ داد برای یک دوره پنج ساله نتوانست به کارش ادامه دهد و طی این مدت در زندان فاو و عماره بود که تاریخ سیاسی عراق را همانجا در سه جلد به رشته تحریر درآورد. او جایزه آکادمی علوم عراق برای بهترین کتاب را در سال ۱۹۴۹ دریافت کرد؛ و در شورای وزیران عراق با آقایان نوری سعید، علی جودت الایوبی، توفیق السویدی، مصطفی العمری، عبدالکریم قاسم، احمد حسن البکر و تعدادی دیگر در ارتباط بود و کار میکرد که آن را بهترین دوره زندگی خودش میدانست. او به بسیاری از کشورهای جهان سفر کرد.
تعدادی از تألیفات وی: تاریخ سیاسی جدید عراق – در سه بخش. تاریخچه احزاب عراقی؛ عراق در سایه سارِ معاهدات؛ رویدادهای آن زمان؛ عراق قدیم و جدید، میباشد. او همچنین در زمینه فرقه پژوهی آثاری اینچنین دارد الصابئیون؛ البهائیون؛ الیزیدیون.
عبد الزراق الحسنی از ابتدای زندگیاش همواره در حال نقل مکان از شهری به شهری بود. وی در سال 1920 م یعنی زمانی که تنها 17 سال داشت، در دل انقلاب العشرین به یکی از مهمترین مهدهای انقلاب بزرگ العشرین یعنی نجف رفت و در آن حضور جُست.
او در همان سالهایی که در آموزشکده عالی دارالمعلمین دانشجو بود، هیچ مجله و روزنامهای را از دست نمیداد و سر از خواندن آثار عربی میهنی و منطقهای بر نمیداشت.
او در جریده المفید، که توسط رفیقاش زکی حلمی العمر راه اندازی شده بود مطالبی را نوشته و منتشر میکرد و استادش عبد اللطیف الفلاحی او را در تحریر و شیوه نشر آثارش در این مجله یاری میکرد. تکاپوی مطبوعاتی او سبب شد تا بهعنوان خبرنگار ارسالی در مجموعه مجله الاهرام المصریه شروع به فعالیت کند و هم زمان در مجله المفید که مجلهای ادبی بود، بهعنوان فعال مطبوعاتی اشتغال داشت. فعالیتهای مطبوعاتی او همچنان ادامه داشت تا اینکه با تغییر گاه و بی گاه مدیریتهای شهری و کشوری عراق، و باز و بسته شدن مکرر برخی چاپخانهها و روزنامهنگاریها، عبد الرزاق از رفیق صمیمیاش جعفر العسکری خواست تا برای او شغلی مناسب و علیالدوام دست و پا کند. و این خواهش سبب شد تا عبد الزراق بهعنوان حسابدار در وزارت امور دارایی و مالی عراق وارد فعالیت شود.
عبد الزراق در دوران جوانیاش، جنبش رشید عالی گیلانی در کشورش را تجربه کرد. در سال 1941 م و در طی تضاد رویه ارتش عراق و ارتش استعماری بریتانیا در این کشور، تلاطمهای فرهنگی و اقتصادی و امنیتی، زندگی مردم را تحت الشعاع قرار داده و یکی از ترکشهای این انفجار سیاسی-تاریخی، به امنیت شُغلی عبد الرزاق اصابت کرده و سبب شد تا بهمدت 5 سال از پیشهاش در وزارت امور مالی و دارایی عراق، کنار گزارده شود. او که به جرم افکار آزادیخواهانه و تلاش برای بر اندازی استعمارگران، از کار اش اخراج شده بود، محکوم به گذراندن 4 سال از زندگیاش در زندانهای فاو و العماره شد. همین فرصت سخت اما مبارک سبب شد تا عبد الرزاق دست به قلم شده و مهمترین اثر تاریخیاش یعنی کتاب «تاریخ سیاسی عراق» را در سه جلد به تحریر درآورد. طولی نکشید تا این زندانی محکوم به جرائم امنیتی و ضد میهنی بهواسطه نوشتن این کتاب، بهعنوان یک ادیب و مورّخ زبردست معرفی شده و در نهایت در سال 1949 م کتاب سه جلدیاش از سوی «المجمع العلمی العراقی» بهعنوان بهترین کتاب معرفی شده و جایزه کتاب برگزیده به وی تعلق یافت.
او در مجلس وزیران عراق با شمار فراوانی از وزرا و مسئولان همکاری داشت و همکاراناش بهجهت شأنیت علمی و ادبی وی و نیز اخلاق مناسباش، با او رفتاری خوش داشتهاند بهگونهای که عبد الرزاق این سالها را بهترین سالهای عُمرش دانستهاست. او خود درباره آن دو را نی گویدک «در سال 1949، پاشا نوری سعید مرا فراخوانده و گفت: «به من رساندهاند که تو بخشی از درآمد ات را برای فاسد کردن ضمیر بعضی از کارمندان خرج میکنی تا به برخی از اسنادِ مطالبی که مینویسی، دست یابی! به همین سبب مقرر کردهام که به کتابخانه دیوان مجلس الوزراء دست رسی داشته باشی و هر کتابی و هر سند و مدرکی خواستی را بهدست آورده و در تحقیقاتات بهره گیری کنی!» او سپس برگههای مربوط به ماجرای فلسطین را در اختیار من نهاد او دوره 14 ساله خدمتاش تا دوران بازنشستگی را با دلخوشی تمام به پایان برده و همواره از آن به خوشی یاد میکرد؛ وی در سال 1964 م بازنشسته شدهاست.
او خاطراتی که با شخصیتهای معروف تاریخ معاصر عراق داشته، همانند: طه الهاشمی و علی جودت و تحسین العسکری و ابراهیم الراوی را مکتوب کرده و این نوشتهها در نشریههای مختلف کشورهای عربی منتشر شدهاست.
از جمله روزنامهها و مجلههای مورد انتشار او: المرشد و النشیء الجدید در بغداد؛ الاعتدال و البیان و الغری در نجف؛ النجم الموصلیه و الهدی در العماریه؛ الهلال و المصور و العصور؛ و رساله الاسلام در مصر و العرفان و العروبه؛ و المکشوف در لبنان، میباشد.
او به کشورهای مختلفی سفر کرده و با شخصیتهای علمی و ادبی عرب دیدار داشته است؛ افرادی همانند: عباس محمود العقاد؛ سلامه موسی؛ محمد کرد علی؛ شکیب ارسلانغ احمد زکی و امین الریحانی.
او در اردیبهشت سال 1997 میلادی پس از بهجای گزاردن آثار گرانبار بسیار ادبی و تاریخی و علمی و مذهبی، جان به جان آفرین تسلیم کرد.
مشخصات کتاب
این کتاب- آن طبع که مورد بررسی ماست- در حدود 500 صفحه، در کشور ایران و شهر قم و توسط مؤسسه المحبین چاپ و منتشر شدهاست. در این چاپ، ابتدا مقدمههای چاپ اول اصلی آن در عراق و سپس مقدمهاش بر چاپ دوم و سوم نیز آمده است. نویسنده، در این کتاب با فصلت بندیهای مشخص و استفاده از تصاویر و نیز منابع عراقی و منابع نوشته شده توسط مستشرقان فرانسوی و انگلیسی، سعی کرده تا تصویری جامع و روایت گونه و تدریسمآب از انقلاب بزرگ العشرین در عراق، پدیدار سازد.
درباره کتاب
این کتاب درصدد آن است تا روایت گر «انقلاب 1920 م عراق» باشد؛ انقلاب ۱۹۲۰ عراق، (عربی: ثورة العشرین) در تابستان ۱۹۲۰ (۱۲۹۸ شمسی) با تظاهرات گسترده مردم عراق، ضد اشغال این کشور توسط نیروهای بریتانیایی آغاز شد. شورش با گسترش به مناطق شیعهنشین پایین و میانی فرات با مرکزیت کربلا شدت گرفت.
جوامع سنی و شیعه عراق در این انقلاب با یکدیگر همکاری نمودند، چنانکه جوامع قبیلهای، تودههای شهری و افسران عراقی در سوریه. هدف انقلاب استقلال از استعمار بریتانیا و تأسیس یک دولت عرب بود. علی رغم موفقیتهای اولیه، در اواخر اکتبر ۱۹۲۰ با فوت رهبر انقلاب یعنی میرزای شیرازی بریتانیا موفق شد که انقلاب را شکست دهد. با اینکه انقلاب بهطور گسترده در ۱۹۲۰ پایان پذیرفت اما تا ۱۹۲۲ در برخی اشکال ادامه یافت.
این کتاب با نگرشی تحلیلی و روایت گر و علت شناختی و نیز شخصیت شناسی مهرههای اصلی انقلاب، در صدد نقل ماجرای تاریخی این رویداد مهم است.
نویسنده بهخوبی مطالب را فهرست بندی کرده و از چندین بُعد بر ماجرای انقلاب 1920 م عراق نگریسته و هم علل برپایی و هم علل شکست این انقلاب را تبیین کرده است.
او که خود در دوران انقلاب را در عنفوان جوانیاش تجربه کرده و حال درصدد نوشتن این کتاب است، بهخوبی ارتباط دیگر کشورها در تأثیر بخشی بر این انقلاب و همچنین اثرات این انقلاب بر رویکرد دیگر کشورها را مورد تحلیل قرار داده است.
متن آرام و روایی، دوری از تکلّف های ادبی نویسنده و استفاده از واژگان آسان؛ بهرهمندی از تصویر اشخاص در کتاب؛ ایراد پاورقیهای بهجا برای توضیحات جنبی و جلوگیری از پراکندگی متن همه و همه سبب شد تا این کتاب یکی از روانترین و مناسبترین نوشتهها در ساختارشناسی و فرجامسنجی انقلاب ضد استعماری 1920 عراق باشد.
بُرشی از کتاب
در این بخش، درصدد آن هستیم تا بُرشی کوتاه از این کتاب را ارائه نماییم؛ نویسنده در صفحه 210 از کتاب، به وفات میرزا شیرازی کبیر اشاره کرده و تبعات آن را بررسی میکند: