عراق … از تشنگی دجله تا زبانبستگی آنکارا
محمد النصراوی

امروزه، رودخانه دیگر یک خبر زیستمحیطی است تا یک زندگی روزمره. دجله، که باروری ابدی را به بینالنهرین میبخشید، سال به سال پایین میرود، تا جایی که صدایش شبیه به نالهای طولانی از بالای آناتولی تا دهانه شط العرب شده است. در حالی که سیاستمداران در بغداد و آنکارا بر سر “سهمی عادلانه” بحث میکنند، میلیونها عراقی زیر خط تشنگی زندگی میکنند، در روستاهایی که چاهها و مزارعشان خشک شده و چهرهشان دگرگون شده است.
مشکل دیگر صرفاً فنی یا مهندسی نیست، بلکه کاملاً سیاسی است. ترکیه در دهههای گذشته بیش از ۲۰ سد بر روی دجله و فرات ساخته است، در چارچوب پروژه عظیم “گاپ”، تا سرچشمههای این دو رودخانه را به ابزاری برای فشار ژئوپلیتیکی تبدیل کند. در مقابل، عراق همچنان با آب طوری رفتار میکند که گویی سرنوشتی آسمانی است که مشمول سازش نمیشود و هیچ سیاست آبی واضح و یا استراتژی مذاکره بلندمدتی را تدوین نکرده است. به همین دلیل، هرچه سطح رودخانه کاهش مییابد، نفوذ بغداد نیز کاهش مییابد.
بحران امروز فقط در از دست دادن آب نیست، بلکه در از دست دادن تعادل بین دو کشور است. آنکارا به زبان “منافع مشترک” صحبت میکند، در حالی که بغداد به زبان “حقوق تاریخی” پاسخ میدهد. اولی بولدوزرها را به حرکت درمیآورد و دومی بیانیه صادر میکند. این تفاوت در دیدگاه باعث شده است که عراق مانند کسی به نظر برسد که از موضع ضعف، نه از موضع شریک یا قدرت، مطالبه آب میکند.
اما در پس همه این مناقشات سیاسی، یک درد انسانی عمیق نهفته است: کشاورزی که زمین خود را از جویباری کوچک سیراب می کرد، اکنون رویای یک مخزن آب را در سر می پروراند تا خود و خانواده اش از آن بنوشند، و شهری که با بوی خاک زندگی می کرد، اکنون غبار بیابانی شدن را تنفس می کند. آب در خیال عراقی ها صرفاً یک منبع نبوده، بلکه بخشی از هویت است، نهری که انسان را به سرزمینش و تاریخ را به حافظه اش پیوند می زند. وقتی نهر خشک می شود، نه تنها زمین خشک می شود، بلکه ارتباط انسان با گذشته اش نیز گسسته می شود.
خطرناک تر این است که این تشنگی به خود سیاست نفوذ می کند و نقشه های آوارگی و تنش های اجتماعی را دوباره ترسیم می کند. استان های جنوبی از کاهش کشاورزی به ستوه آمده اند و تشنگی رو به افزایش است، در حالی که مهاجرت داخلی به شهرهای بزرگ افزایش می یابد. این آغاز یک مهاجرت خاموش است که نه با اعداد، بلکه با تغییر چهره ها و مکان ها سنجیده می شود.
در برابر این صحنه، عراق به چیزی فراتر از یک “توافق فنی” نیاز دارد، به یک چشم انداز ملی نیاز دارد که آب را به یک مسئله امنیت ملی تبدیل کند، نه یک بند مذاکره. امنیت آبی وجه دیگری از امنیت اقتصادی، غذایی و حتی حاکمیت است.
آب در عراق دیگر یک مسیر طبیعی نیست، بلکه آینه ای است که حجم ناتوانی اداری و سیاسی را نشان می دهد. و هر کس که انعکاس آن را ببیند، درک می کند که نهری که زندگی می بخشید، اکنون سطح آگاهی دولت را اندازه گیری می کند، نه سطح آب آن را.
صوت العراق



