انتخابات عراق و توانمندیهای تأثیری کُردی: نقاط عطف و گسست؟
اریان ابراهیم شوکت

کردها در میان دوراهی بغداد و اربیل…
پیش از هر انتخابی، بحث از پیشبینیهای تاکتیکی و استراتژیک درباره آنچه پیروزی یا شکست میتواند در نقشه واقعی قدرت ایجاد کند، آغاز میشود. در مورد عراق، این پیشبینیها بعدی ویژه مییابند وقتی پای احزاب کرد به میان میآید، زیرا موقعیت آنها نه تنها در سطح محلی در داخل اقلیم است، بلکه مستقیماً درگیر معرکه رقابت بر سر قدرت بین محورهای شیعه و سنی میشود و تحت تأثیر عوامل بینالمللی مانند واشنگتن و ائتلاف بینالمللی و عوامل منطقهای مانند (ترکیه، ایران، اقلیم کردستان، سوریه) قرار میگیرد.
نگاهها در عراق به سوی انتخابات قریبالوقوع دوخته شده است، در حالی که حالت انتظار و بدگمانی حاکم است، نه تنها به دلیل تغییراتی که صندوقهای رأی ممکن است در موازنه قوای سیاسی ایجاد کنند، بلکه به دلیل آنچه مرحله بعدی میتواند از ائتلافهای پیچیدهای به وجود آورد که شکل دولت جدید و جایگاه نیروهای مختلف در درون آن را تعیین خواهد کرد.
در قلب این معادله، مولفه کردی همچنان یکی از کلیدهای حساس در توازن عراق باقی میماند، به دلیل وزن سیاسی و اقتصادی که دارد و توانایی که برای تأثیرگذاری در روند تشکیل دولتها یا متوقف کردن آن دارد، در پرتو انقسام داخلی و چالشهای حلنشده بین اربیل و بغداد.
برای واشنگتن، اولویت اصلی، ثبات نهادی در بغداد است. دولتی که قادر به مدیریت پروندههای امنیتی و اقتصادی باشد و از بازگشت خشونت یا تسلط شبهنظامیانی که به نفع ایران عمل میکنند، جلوگیری کند.
علاوه بر این، یک هدف ثانویه مهم وجود دارد: حفاظت از منافع آمریکا (وجود نظامی محدود، هماهنگی علیه داعش، منافع اقتصادی و سرمایهگذاری، و مهار نفوذ منطقهای ایران). بنابراین، انتخابات آینده پنجرهای برای تقویت شرکای میانهرو و کاهش نفوذ بازیگران مخالف واشنگتن در نظر گرفته میشود.
از طریق جلوگیری از پیروزی آشکار نهادهای وابسته به ایران یا آنهایی که قصد دارند شبهنظامیان را در درون ساختارهای دولت به گونهای ادغام کنند که اقتدار دولت را تضعیف کند، زیرا این امر توانایی ایالات متحده برای همکاری امنیتی و سیاسی با عراق را کاهش خواهد داد.
و اگر بپرسیم برنده واقعی در ائتلافهای آینده چه کسی خواهد بود؟ واشنگتن هر بلوکی را که قادر به تشکیل یک دولت عملگرا باشد که تعهدات منطقهای و بینالمللی بغداد را تهدید نکند، زیر نظر دارد.
و اگر به دیدگاه واشنگتن نسبت به احزاب کرد و جایگاه آنها در معادله انتخابات از منظر ژئوپلیتیک و عملی بپردازیم، ایالات متحده آمریکا اقلیم کردستان را یک شریک استراتژیک مهم برای ثبات در زمینه (مبارزه با داعش، فضای سرمایهگذاری، کریدور نفتی کارآمد و عاملی مهم در توازن منطقهای) میداند. بنابراین، واشنگتن رویکردی را در پیش میگیرد که میان تشویق گفتوگوی (اربیل – بغداد) و فشار برای یافتن راهحلهای اقتصادی و قانونی توافقی، جمع میکند.
در مورد ارزیابی تفاوت بین نهادهای کردی، واشنگتن آشکارا از یک حزب کردی خاص حمایت نمیکند؟ با توجه به اینکه حزب دموکرات کردستان روابط نسبتاً قویتری در مقایسه با سایر احزاب کردی، به ویژه اتحادیه میهنی کردستان، با ایالات متحده حفظ کرده است. اما در عین حال، واشنگتن عملاً تمایل دارد با نیروهای کردی که میتوانند شریکی پایدار و متعهد به توافقها با بغداد باشند (منفعت آمریکا در تضمین تداوم قراردادهای انرژی و سرمایهگذاریها و حفاظت از پایگاههای آمریکایی) همکاری کند. در پرتو این امر، هر حزب یا ائتلاف کردی که توانایی دستیابی به مصالحات عقلانی را نشان دهد، بیشتر از تسهیلات سیاسی و دیپلماتیک آمریکایی برخوردار خواهد شد، اما در پشت پرده!؟
از سوی دیگر، واشنگتن یک بلوک کردی متحد را ترجیح میدهد زیرا مذاکره با بغداد را آسانتر میکند و (آشفتگی سیاسی) را کاهش میدهد، اما از شکنندگی این امر روی زمین آگاه است و انتظارات خود را بر اساس سناریوهای تفرقه یا وحدت و بسته به مصلحت ماشین نظارت سیاسی در واشنگتن مدیریت میکند. و گاهی از ابزارهای ساخت صلح و تقریب از طریق میانجیگران و حمایت فنی، نه مداخله حزبی مستقیم، حمایت میکند.
سناریوهای تأثیر واشنگتن بر واقعیت احزاب کردی (بر اساس ابزارها و تواناییهایش):
-
تقویت ثبات و تقریب: از طریق حمایت از پروندههای فنی (بودجه، صادرات نفت، کار دولت) و فشار دیپلماتیک بر بغداد برای حل برخی پروندهها، که نشان دادن دستاورد در داخل را برای احزاب کردی آسانتر میکند.
-
خنثیسازی بازیگران شبهنظامی و ترجیح شرکای میانهرو: اگر به نظر برسد انتخابات به نهادهای وابسته به ایران که به دنبال ادغام رسمی شبهنظامیان هستند، شتاب میبخشد، واشنگتن برای حفظ توازنی که کردها را حذف یا منفعل نکند، با فشار (سیاسی و دیپلماتیک و شاید تحریم نیز) اقدام خواهد کرد.
و معمولاً واشنگتن سعی خواهد کرد بلوک کردی را فعال و دارای منافع مرتبط با بغداد نگه دارد (از حذف یا از دست دادن کرسیها محافظت کند) زیرا این امر به ثبات منطقهای و منافع انرژی و سرمایهگذاری خدمت میکند. اما هر حزب کردی را از فروپاشی داخلی نجات نخواهد داد (اگر با قواعد بازی محلی و منطقهای سازگار نباشد). و این نکته اصلی است!؟
و اگر به نظر برسد انتخابات آینده به بازیگران مخالف واشنگتن امکان تسلط میدهد، واشنگتن از ابزار فشار دیپلماتیک و محدودیتهای اقتصادی و امنیتی برای کاهش تأثیر استفاده خواهد کرد، در حالی که سعی میکند از شرکای میانهرو در داخل عراق (از جمله احزاب کرد عملگرای متحد مراکز تصمیمگیری در واشنگتن) حمایت کند. و هدایت تلاشها به سوی راهحلهای توافقی با بغداد درباره بودجه و نفت تا احزاب کرد جدیت و واقعبینی به دست آورند که پذیرش بینالمللی و آمریکایی برای آنها ایجاد کند. و پرهیز از گامهای یکجانبه که باعث نگرانی طرفهای منطقهای شود یا نشان از درگیر شدن با گروههای مسلح دهد، زیرا این امر خطر تحریم یا از دست دادن حمایت خارجی را افزایش میدهد.
وضعیت احزاب کردی و چشمانداز پیش رو:
در طول دو سال گذشته، اقلیم کردستان شاهد تحولات سیاسی شتابانی بوده است که به نقشه حزبی بیثبات و صحنهای درهمتنیده منجر شده است که در آن سه جریان اصلی رقابت میکنند:
-
حزب دموکرات کردستان که همچنان رهبری و کنترل قوی در اربیل و دهوک حفظ کرده است.
-
اتحادیه میهنی کردستان که نفوذ خود را در سلیمانیه و کرکوک تثبیت میکند.
-
جنبشهای نوظهور مانند “نسل جدید” که بیانگر نارضایتی مردمی از (عملکرد سنتی) دو حزب اصلی در اقلیم کردستان هستند.
و اگرچه نتایج انتخابات پارلمانی در اقلیم در سال 2024 تداوم سلطه دو حزب بزرگ را تأیید کرد، اما تا حدی شکنندگی توازن بین آنها و کاهش اعتماد مردمی به برخی از نخبگان سیاسی قدیمی را نیز آشکار کرد.
به اینها باید تنش مزمن بین اقلیم و مرکز، درباره پروندههای بودجه، صادرات نفت، قوه قضائیه، مناطق مورد مناقشه و اختیارات اقلیم و نیروهای پیشمرگه و سیاست خارجی افزود، که همچنان محوری اساسی در هر مذاکره آینده با بغداد باقی مانده است.
سناریوهای محتمل برای نقش کردها در دولت آینده:
طی هفتههای آینده، کردها در حالی وارد انتخابات آینده میشوند که بیش از هر زمان دیگری دچار انقسام هستند، اما میدانند که وزن پارلمانی آنها همچنان در ترازوی تشکیل دولت تعیینکننده است. ناظران احتمال میدهند که نتایج احتمالات بین سه سناریوی اصلی در نوسان باشد:
-
اول: بلوک کردی متحد و فعال: در صورت توانایی احزاب کرد برای غلبه بر اختلافات داخلی و تشکیل یک ائتلاف متحد، آنها با قدرت چانهزنی تأثیرگذاری وارد پارلمان خواهند شد، قادر به سنگین کردن کفه هر ائتلافی و تحمیل شرایط خود در توزیع پستهای اجرایی و کابینه.
-
دوم: نقش تعیینکننده بدون رهبری ائتلافها: که محتملتر است، انتظار میرود کردها با انعطاف تاکتیکی با نتایج برخورد کنند، به ائتلافی بپیوندند که تضمینهای بیشتری برای اقلیم ارائه میدهد، بدون اینکه خود یک محور رهبری تشکیل دهند. در این حالت، تأثیر آنها تعدیلکننده خواهد بود نه تصمیمگیرنده، اما فرصتهایی برای تثبیت دستاوردهای اقتصادی و سیاسیشان به آنها خواهد داد.
-
سوم: عقبنشینی به حاشیه سیاسی: در صورت تشدید انشقاق بین دو حزب اصلی، یا کاهش درصد مشارکت در مناطق اقلیم، کردها ممکن است کرسیهای حیاتی را از دست بدهند، که موقعیت آنها را در هر مذاکرهای برای تشکیل دولت تضعیف میکند و آنها را به جای اینکه تخممرغ ترازو در معادله سیاسی باشند، به یک طرف فرعی تبدیل میکند.
اهداف مشترک کردها و چالشهای پیش رو:
علیرغم تنوع دیدگاهها بین نیروهای کردی، اهداف سیاسی آنها در چهار نقطه اصلی همگرا است:
-
تضمین استقلال مالی نسبی اقلیم از طریق تثبیت سهم عادلانه از بودجه فدرال و بازیابی مکانیسم صادرات نفت در چارچوب یک توافق روشن با بغداد.
-
گسترش اختیارات اداری مطابق با قانون اساسی عراق، به ویژه در زمینههای امنیت داخلی، سرمایهگذاری و مدیریت گذرگاههای مرزی.
-
نمایندگی سیاسی متوازن در درون دولت فدرال آینده، از جمله وزارتخانههای استراتژیک که امکان تأثیرگذاری اقلیم بر سیاستهای اقتصادی و توسعهای را فراهم میکند.
-
تضمین یک رابطه پایدار با مرکز مبتنی بر همکاری نه ستیز، همراه با حل پروندههای معوقی مانند مناطق مورد مناقشه (کرکوک، نینوا و دیاله).
رئیسجمهور آینده عراق با چالشی پیچیده در مدیریت رابطه بین سه مولفه بزرگ (شیعه، سنی، کرد) روبرو است. هرگونه نادیده گرفتن خواستههای کردی میتواند یک بحران سیاسی ایجاد کند که ثبات دولت را از همان آغاز تضعیف کند، در حالی که زیادهروی در امتیازات ممکن است خشم دیگر بلوکها را برانگیزد.
احتمالاً رئیسجمهور جدید به دنبال یک مصالحه عملگرا خواهد بود که اعتماد را با اقلیم از طریق توافقهای اقتصادی و توسعهای بلندمدت بازگرداند، در حالی که هیمنه دولت را در مدیریت پروندههای حاکمیتی حفظ میکند.
در پایان میگوییم: انتخابات آینده به نظر نقطه عطفی سرنوشتساز در بازتعریف رابطه بین بغداد و اربیل است. بلوک کردی، علیرغم کاهش نسبی برخی از نفوذش، هنوز اوراق اساسیای در دست دارد که میتواند شکل دولت آینده را تغییر دهد، به شرطی که گفتمان خود را متحد کند و با ذهنیتی توافقی و واقعبینانه با مرحله برخورد کند. و آینده سیاسی عراق تا حد زیادی به توانایی نیروهای کردی برای اینکه شریکی در حل مسئله باشند، نه فقط طرفی در درگیری، بستگی خواهد داشت — و این آزمون واقعی دموکراسی عراق در دور بعدی خواهد بود.



