آیا عراق به فتوای «جهاد دفاعی انتخاباتی» نیاز دارد؟
نسیب حطیط

نتایج انتخابات آیندهٔ عراق، نقطهعطفی اساسی و سرنوشتساز در داخل و خارج این کشور خواهد بود و آثار خود را بر حکومت، وحدت دولت و مشارکت شیعیان در قدرت، همچنین بر جایگاه آن در محور مقاومت شیعی و در برابر پروژهٔ آمریکایی-صهیونیستی بر جای خواهد گذاشت. برای اولین بار، صدای رأی مردم عراق، بازتابی فراتر از مرزهای این کشور داشته و تا لبنان، سوریه، ایران و کل منطقه گسترش خواهد یافت. اگر نتایج انتخابات عراق به عقبنشینی نیروهای مقاومت شیعی بینجامد، این کشور برای همیشه به چنگال آمریکاییها و متحدان عربشان خواهد افتاد، راه برای رسیدن «اسرائیل بزرگ» به فرات عراق گشوده خواهد شد، مسیر برای محاصرهٔ کامل ایران از همه جهات هموار شده و رشتهٔ پیوند محور مقاومت بین ایران، عراق و لبنان – که پیشتر به دلیل سقوط نظام مقاومت در سوریه آسیب جدی دیده است – به کلی گسسته خواهد شد.
انتخابات عراق و فشارها و مدیریت خارجی که بر آن اعمال میشود، همراه با برخی شکافهای داخلی مذهبی و قومی و همچنین اختلافات درونمذهبی، این کشور را در برابر یورش سیاسی قرار داده است که از نظر اهداف، مشابه و همسو با یورش ناموفق داعش – پس از شکست آن به دست «حشد شعبی» مبارک و ارتش و نیروهای امنیتی عراق و مردم این کشور – است.
آمریکا اکنون جنگهای جدید خود را با رویارویی سیاسی، اقتصادی و انتخاباتی پیش میبرد و آن را جایگزین جنگهای نظامی برای سرنگونی نظامها و جنبشهای مقاومت از درون کرده است. این راهبرد در سه مدل اجرا میشود:
-مدل اول:محاصرهٔ جنبشهای مقاومت و خلع سلاح آنها از طریق حکومتهای حاکم. این همان کاری است که در لبنان انجام میدهد و در عراق نیز از طریق مجلس نمایندگان برای اصلاح قانون حشد شعبی و انحصار سلاح در دست دولت تلاش کرده است – در عملیتی برای فریب افکار عمومی علیه حشد شعبی، چرا که سلاح آن، سلاح دولت نیز هست. آمریکا میکوشد با رساندن وابستگان، افراد ضعیف یا حاشیهنشینان به قدرت، اکثریت پارلمانی و دولتی در عراق را به دست آورد تا قانون انحلال حشد را دوباره به تصویب برساند و قوانین احوال شخصیه را در عراق بر اساس توافقنامههای «سیداو» تغییر دهد.
– مدل دوم: سرنگونی نظامهای مقاومت از طریق جنبشهای مخالف، بهویژه گروههای تکفیری و اخوانالمسلمین، پس از افول و بیاثر شدن احزاب سکولار، چپ و ناسیونالیست در جهان عرب و اسلام. این مدل در سوریه اجرا شد و آمریکا تلاش دارد آن را در ایران و مصر و شاید اردن نیز به اجرا درآورد.
– مدل سوم: جنگ مستقیم آمریکایی-صهیونیستی با پوشش عربی و اسلامی برای ریشهکن کردن مقاومت، همانگونه که اکنون در فلسطین، لبنان، یمن و ایران در جریان است.
انتخابات آیندهٔ عراق، انتخاباتی با بعد و تأثیر منطقهای خواهد بود که بسته به نتایج آن، اثرات منفی یا مثبت به دنبال خواهد داشت. این امر، ضرورت برخورد با آن را به عنوان یک انتخابات استثنائی، سرنوشتساز و یک «جهاد سیاسی» – که تنها به تعداد کرسیها محدود نمیشود، بلکه به دستآوردن اکثریتی است که از حشد شعبی و عراق محافظت کند و یکی از ارکان حمایت از محور مقاومت را حفظ نماید – برای میهندوستان و مقاومتگران عراقی ایجاب میکند. عراق در دو سال گذشته توانسته است حامی شیعیان و شریک و پشتیبان پروژهٔ مقاومت در لبنان و سوریه باشد، از مقاومت اهل سنت در فلسطین حمایت کند و در دفاع از ایران شریک باشد. بنابراین، تداوم اختلافها یا تحریم انتخابات – حتی اگر به دلایل موجه و درستی باشد – به مصلحت نیست، بلکه ضرورتها، عبور از اختلافات را میطلبد و شاید مداخلهٔ «مرجعیت رشیده» برای نجات دوبارهٔ عراق از طریق صدور فتوای «جهاد دفاعی انتخاباتی» را ایجاب کند؛ فتوایی که همگان را به مشارکت در انتخابات – چه در قالب نامزدی و چه رأیگیری – و عدم تحریم، نامزدی شایستهترین و صالحترین افراد، خودداری از نامزدی یا انتخاب فاسدان و لزوم انتخاب اهل کفایت و صلاح – بدون تعصب حزبی یا مذهبی و تنها بر اساس حکم شرعی – فراخواند.
آیا فتوای جهاد انتخاباتی، مردم ما در عراق را از یورش سیاسی آمریکایی-عربی نجات میدهد و از سقوط عراق در پروژهٔ خاورمیانهٔ جدید آمریکایی و اسرائیل بزرگ جلوگیری میکند؟
اگر عراق به دام پروژهٔ آمریکایی-صهیونیستی بیفتد، محور مقاومت و پروژهٔ مقاومت عربی-اسلامی، پس از سقوط سوریه و پیامدهای جنگ بر غزه – که مبارزهٔ مسلحانهٔ درونی فلسطین را برای سالها پایان خواهد داد و محاصرهٔ مقاومت در لبنان را تشدید خواهد کرد – ضربهای دیگر و این بار مهلک را متحمل خواهد شد.
صدای رأی مردم عراق در انتخابات میتواند همچون تیری برای مقاومت در برابر پروژهٔ آمریکایی باشد یا خنجری در پشت پروژهٔ مقاومت.
همچون گذشته مقاوم باشید… و به یاری خدا، بر یورش انتخاباتی آمریکا پیروز خواهید شد.
مرکز دراسات الشهيد الخامس


