آیا کشورهای عربی در ماجرای کوچ اجباری غزه، خودی نشان خواهند داد؟!
به قلم: رائد عمر
قیمت کمکهای مالی سالانهای که ایالات متحده برای اردن و مصر ارائه میدهد و ترامپ با تهدید به قطع آنها در صورت امتناع این دو کشور از پذیرش افرادی که از غزه بیرون خواهد کرد، به ۱.۷۲ میلیارد دلار برای اردن و ۱.۴۵ میلیارد دلار برای مصر میرسد. این مبلغ برای تهدید به حاکمیت و شان این کشورها نه بزرگ است و نه قابل توجه، و برخی کشورهای عربی نفتی و غیرنفتی میتوانند ارزش این مبلغ را تقسیم کرده و به این دو کشور پرداخت کنند، طبق نیازهای ملی، ایت اقدام لازم و نجات آنها از تهدیدات و هشدارهای آمریکایی ضروری است. در اینجا باید اشاره کرد که بسیاری از دولتهای کشورهای عربی پس از ناکامی جنگ ژوئن ۱۹۶۷ به مصر و سوریه و اردن کمکهای مالی سخاوتمندانهای ارائه کردند، به عنوان جبران “حداقل” آنچه را که در جنگ، از سلاحها، هواپیماها، تانکها، توپخانه و سایر لجستیکها از دست داده بودند. و در آن زمان هیچ کمک مالی آمریکایی قبل از آن جنگ وجود نداشت، <پس از آنچه در آینده میآید چه باک؟! > چرا این صحنه در حال حاضر در سایه این تراژدی اسرائیلی – آمریکایی تکرار نمیشود و چه چیزی مانع آن است؟ و چرا فشار عمومی عربی و نخبگان روشنفکری فرهنگی و سیاسی برای فشار به دولتهای خود به منظور حمایت از مصر و اردن، و اتخاذ مواضع سختتر در قبال مساله کوچ اجباری برقرار نیست، مواضعی که علائم پیشینی در تعامل و برخورد اقتصادی “حداقل” با منافع آمریکایی دارند؟
تأسفانگیز و دردناک است که “تهدید حتی در سطح رسانهای!” برای متوقف یا معلق کردن روند عادیسازی با اسرائیل یا حتی کشیدن سفرای عربی از تل آویو، دیگر قابل استفاده نیست و حتی در هیچ صرافی نیز خریدار ندارد!
از زاویهای دیگر، پیش از آنچه که در حال حاضر درباره غزه و مداخلات آن به دست آمده، و همچنین نشانهها و اشارههای اسرائیلی که با حمایت شدید آمریکا درباره اشغال کرانه باختری و الحاق آن به اسرائیل وجود دارد، در آغاز جنگ بین حماس و رژیم صهیونیستی و شدت بمباران وحشیانه بر روی اکثر مناطق غزه، هدف استراتژیک اولیه اسرائیل جلوگیری از تلاش حماس برای تکرار نفوذ به داخل سرزمین های اسرائیل و عبور به شهرها و مستعمرات بود. در آن زمان، کل منطقه غزه به عنوان یک منطقه بحرانی مطرح بود که اسرائیل به طور پیشگیرانه با آن برخورد میکرد. اما پرسشی که دیر به ذهن میآید این است که چرا اتحادیه عرب یا برخی کشورهای عربی با وزن سیاسی، طرحی برای وارد کردن نیروهای نظامی عربی از کشورهای مشخص به منطقه، برای پوشش نوار مرزی بین اسرائیل و غزه تا مرز مصر، به عنوان یک واکنش معقول به توجیهات اسرائیلی، مطرح نکردند؟ همچنین به منظور به کارگیری موانع زودگذر برای کاهش اختلافات بین حکومت فلسطینی و حماس به عنوان یک اقدام موقتی به سمت آرامش. و ما اینجا ادعا نمیکنیم که این اقدام به طور کامل مورد پذیرش آمریکاییها و اسرائیلیها قرار میگرفت، اما این موضوع در چارچوب مسئولیت عربی و الزامات آن از لحاظ تلاش و همکاری مشترک و حتی در سطح رسانهای میتواند قرار گیرد.
شاید تا حدی بتوان از طرح ورود نیروهای عربی به مناطق عمومی غزه به عنوان یک فرصت کیفی بهرهبرداری کرد، در مقابل مقابله با طرحی برای مهاجرت که هیچ عذری یا توجیهی برای آن مطرح نمیشود، تا زمانی که امنیت نوار مرزی بین غزه و اسرائیل برقرار شود، و هرچند که این اقدام در مسیر صلح پایدار نباشد.