حشد شعبی عراق در میان خونهای پیروز بر شمشیر… و انتخابات … و نفاق دموکراسی…
ضیاء الدراجی – تحلیلگر عراقی

آن که گفت اعضای حشد شعبی عراق حق نامزدی در انتخابات را ندارند؟ چه کسی به خودش حق محروم کردن فرزندان حشد از اعمال حق قانونیشان را داده است؟ مگر حشد یک نهاد امنیتی نیست، مانند وزارات دفاع، داخله، امنیت ملی و اطلاعات و دیگر نهادهایی که اعضای آنها پس از استعفا از سمتشان حق نامزدی دارند؟ پس چرا درها به روی همه باز است و فقط به روی کسانی بسته میشود که عراق را از سقوط نجات دادند؟ و چرا پارلمان، قانونی برای تعیین چارچوب مشارکت آنان تصویب نکرده اگر همانطور که منافقان ادعا میکنند خطری برای دولت دارد؟
حقیقت واضح است و نیاز به تفسیر ندارد: هیچ قانونی مانع مشارکت حشد نمیشود، بلکه تمایلات سیاسی وجود دارد که از حضور حشد شعبی در صحنه انتخابات هراس دارد، زیرا حشد شعبی صدایی آزاد است که خریدنی نیست و از خارج اداره نمیشود. بسیج از هیچ پدید نیامد، بلکه از فتوای مرجعیت و از خون شهدا متولد شد و نهادی است که قانون شماره (۴۰) سال ۲۰۱۶ آن را به رسمیت شناخت و پارلمان به آن رای داد، پس چگونه ناگهان “غیرقانونی” برای دولت میشود در حالی که همین دولت را نجات داد؟
کسی که از ورود نامزدهای حشد شعبی به سیاست میترسد، از “نظامیگری” هراسی ندارد همانطور که ادعا میکند، بلکه میترسد که عراق صدای واقعی خود را بشنود. از مردانی میترسد که شرافت و خون را میشناسند، از رزمندگانی که جنگیدند در حالی که دیگران وطن را فروختند. و عجیبتر این که بیشتر فرماندهان نهادهای امنیتی دیگر – از دفاع، داخله، امنیت ملی و اطلاعات – در انتخابات مشارکت کرده یا نامزد شدهاند و ما صدای هیچ یک از شما را نشنیدیم! پس چرا درباره آنان سکوت میکنید و فقط وقتی پای نامزدهای حشد شعبی در میان است دهان باز میکنید؟ آیا این دورویی انتخاباتی آشکار و دوگانگی در اصل و موضع نیست؟
و باید حقیقت را همانطور که هست بپذیریم: حشد شعبی تا این لحظه به عنوان یک نهاد وارد سیاست نشده و حزب یا بلوک سیاسی به نام خود تشکیل نداده است، اما شامل اعضا، فرماندهان و فعالان سیاسی است که حق قانونی خود را به عنوان شهروندان عراقی برای نامزدی اعمال میکنند، مانند هزاران افسر و عضو وزارتخانههای دفاع و داخله و دستگاههای امنیت ملی و اطلاعات که بسیاری از آنان در انتخابات گذشته و حال نامزد شدهاند بدون این که این جنجال دوگانه علیه آنان به پا شود و رزمندگانشان را مجبور به انتخاب خود یا بستگانشان کنند.
بسیاری به گفتۀ شهید (الشایب) تمسک میجویند: “حشد شعبی وارد انتخابات نمیشود، و روزی که ببینم حشد شعبی سیاستی شده، من از او کناره میگیرم”، سپس عمداً ادامۀ سخنش را نادیده میگیرند: “من از هر حزبی که وارد سیاست شد خارج شدم، من در دعوت اسلامی بودم و آن را ترک کردم، و در مجلس اعلای اسلامی و بدر بودم و آن دو را ترک کردم زیرا به سیاست تبدیل شدند.”
سخن او موضعی شخصی ناشی از بیرغبتی او به مقام بود، نه حرکتی عمومی، او انتخاب کرد که در میدان بماند، و دیگران انتخاب کردند که با کلمه و موضع جهاد کنند، و هر دو فرزندان عراق هستند.
و اگر شما واقعاً به الشایب ایمان دارید، چ وقتی کشته شد سکوت کردید؟ چرا در برابر آمریکایی که او را در سال ۲۰۲۰ در فرودگاه بغداد ترور کرد فریاد نزدید؟ و چرا برخی از شما بر خون او در ناچاری اکتبر رقصیدند؟ کسی که الشایب را دوست داشت از خونش دفاع کرد، نه از تفسیر سخنانش، و کسی که به اصولیگری او احترام میگذارد از آن برای زمین زدن حشد شعبی که او یکی از بنیانگذارانش بود استفاده نمیکند.
کسی که مانع نامزدی فرزندان حشد شعبی میشود، دشمنی آشکار خود با دموکراسی و حق مردم برای انتخاب کسانی که با سلاح و موضع از آنان دفاع کردند را اعلام میکند. حشد شعبی امتیازی درخواست نکرده، بلکه حقی را خواسته است. گناه حشد شعبی این است که پیروز شد، و جرمش این است که وقتی دیگران خیانت کردند وفادار به عراق ماند. و کسی که مانع نامزدی اعضای آن میشود یا تبلیغ عدم انتخاب آنان را میکند، میخواهد مانع شود که عراق حرفش را بزند.
مرکز دراسات الشهید الخامس



