عراق، پس از ماجرای سوریه،،،، چالشها و نگاهی به آیندهی سیاسی
به قلم: ظاهر صالح الخراسان
پیشگفتار
در سایهی پیشبینیها و تحلیلها، عراقیها در سطح سیاسی در حال مبادله نظر دربارهی تحولات منطقهای و تغییرات سیاسی ناگهانی در سوریه و تأثیر آن بر عراق و نتایجی که به دنبال دارد، هستند. برخی دربارهی تغییر بنیادی در صحنهی سیاسی عراق در سطح نظام و شخصیتها صحبت میکنند، در حالی که دیگران بر این باورند که تغییرات فقط به مبارزه با فعالیتهای مسلحانه وابسته به ایران محدود خواهد شد. پروندهها در حال طرح شدن بر روی میز چارچوب هماهنگی برای بحث و پیدا کردن راهحلی برای این پروندهها هستند. پیچیدهترین آنها پروندهی گروهها و سلاح آنها و پروندهی الحشد الشعبي است که سرنوشت آن به موضع گروهها، شعارها و رهبریهایشان وابسته شده است.
اول: دوگانگی الحشد و گروهها
رابطهی بین الحشد الشعبي به عنوان داوطلبان و گروههای مسلح یک دوگانگی جدلی و تداخل پیچیده است در برابر دولت عراق که توسط السودانی رهبری میشود؛ چرا که الحشد نتوانسته از این گروهها که ساختار و سازماندهی آنها را تحت این نام بازسازی کردهاند، جدا شود. بلکه به طور کامل به نام الحشد در عرصهی سیاسی و گسترش دایرهی نفوذ سیاسی و اقتصادی اتکا کرده است.
دولت عراق به دنبال عبور از مرحلهی تضاد ارادهها بین ارادهی آمریکایی و اشارههای ایران است که در بیانیههای رهبری خود از حمایت کامل از نام الحشد صحبت کرده و بین آن و گروهها تفکیکی قائل نشده است. با وجود تلاشهای جاری در چارچوب هماهنگی برای گفتوگو و تهیهی طرحی که به اجرای نقشهی خلع سلاح گروهها میانجامد، اما پیچیدگی منافع و ارتباطات منطقهای صحنه را دشوارتر میکند مگر اینکه تلاشهای منطقهای برای نزدیک کردن دیدگاهها انجام شود. نباید فراموش کنیم که وضعیت ابهامی وجود دارد که شناسایی ارتباط رهبریها را مشکل میسازد، آیا آنها واقعاً تحت نفوذ الحشد به عنوان بخشی رسمی از دولت هستند یا اینکه به میلیشیاهای مسلحی مرتبط هستند که وابستگیهای منطقهای خاص خود را دارند و خارج از محدودهی دولت و قوانین آن عمل میکنند.
دوم: قطبنمای سیاسی عراق
نگاه آمریکایی و ایرانی که بهطور مستقیم در عراق تناسب دارند، بعد از آن که عراق به عنوان صفحه شطرنج برای حضور آمریکایی و ایرانی در خاورمیانه تبدیل شده است.
دیدگاهآمریکاییها نسبت به عراق همچنان ثابت است و بر حفظ حضور خود تأکید دارد، اما روشهای آن در تعامل یا حفظ وجود و هژمونیاش در صحنه متغیر است. سیاست بایدن که پرچم امید را بر سر قدرت موجود حمل میکند، استراتژی «قدم به قدم» را برای مدیریت بایدن در قبال دولت عراق به همراه داشت و تهدیدات و هشدارها از آن بر آسمان طبقه سیاسی حاکم و نیروهایش تأثیر گذاشته است.
اما موضوع با ورود دولت ترامپ کاملاً متفاوت است. او با تجربهی قبلیاش در خاورمیانه، بهویژه در زمینهی استفاده از استراتژی تخریب مستقیم، سیاستهایی را نسبت به وضعیت عراق روشنتر میسازد. او به عدم تسامح با نفوذ ایرانی و گروههای وابسته به آن تأکید کرده است. این موضوع (مایکل والتز) در گفتگویی تأیید کرد و اظهار داشت که بعد از پایان ماجرای گروگانها در غزه، با گروههای عراقی شدیداً برخورد خواهد شد و روش بازدارندگی که مورد استفاده قرار خواهد گرفت، قویتر از آنچه در لبنان و غزه اتفاق افتاد خواهد بود. این تهدید و بیان واضحی از وضعیت عراق است که اگر گروهها تلاش کنند زنجیرهای اقامت اجباری آمریکایی را بشکنند، با واکنشهای جدی مواجه خواهند شد.
ایران نیز، بهویژه پس از توییت اخیر خامنهای که انگیزه را برای گروههای عراقی افزایش داد و مورد توجه خاصی در میان آنها قرار نگرفت، ابتدا به سیاست «خواب قورباغه» متوسل خواهد شد تا باقیماندههای نفوذ خود را در منطقه حفظ کند. ایران همیشه به اتخاذ استراتژی سکون در برابر تحرکات ایالات متحده عادت کرده است و این سیاست به حفظ دستاوردهای منطقهایاش کمک کرده است. ایران هرگز نمیخواهد از جایگاه و نفوذ خود در عراق دست بکشد، زیرا عراق برایش یک درب اضطراری است، اما همزمان نمیخواهد خود را در مواجههای مستقیم درگیر کند و فعالیت گروهها را نیز افزایش ندهد. ایران پس از تجربهی تعامل با دولت ترامپ، به سکون و انفعال با اندکی تحرکات ایرانی قانع خواهد شد تا نفوذ خود را در عراق تضعیف نکند.
آیندهی صحنهی سیاسی عراق نامعلوم است و به عاملهای آمریکایی و ایرانی در میدان عراق بستگی دارد. جنگ نیابتی که ایران در طول سالها به آن متکی بوده است، با ورود دولت ترامپ به نظر نمیرسد مؤثر باشد.