سیستانی بود که گردنهای ما را از بُریدهشدن نگاه داشت…
نعیم الخفاجی
هر کس که به سخنان برخی تحلیلگران عرب در شبکههای ماهوارهای یا نوشتههای برخی نویسندگان و روزنامهنگاران عرب در روزنامهها و سایتهای اینترنتی توجه کند، دچار شگفتی میشود؛ چرا که قابلدرک نیست افرادی به عنوان کارشناس و تحلیلگر معرفی شوند در حالی که ضعف آشکاری در دانش و تحلیل آنها دیده میشود.
هر نویسنده، روزنامهنگار یا تحلیلگری باید به موضوعی که به آن میپردازد، مسلط باشد و برای خود و عقل خوانندگان احترام قائل شود. اخیراً مقالهای در یکی از روزنامههای عربی درباره مسئله حشد شعبی در عراق منتشر شد که حاوی اطلاعات نادرستی بود، از جمله این ادعا که آیتالله سیستانی از انحلال حشد حمایت میکند و تمایلی به وجود ارتش ایدئولوژیک ندارد، و اینکه پیش از این، سید مقتدی صدر را از محاصره حشد شعبی نجات داده است. این اظهارات نه بر اساس واقعیات صحیح است و نه از دقت تاریخی برخوردار است.
واقعیت این است که آیتالله سیستانی در دوران بحران دولت ایاد علاوی در سفر درمانی به سر میبرد، اما سفر خود را قطع کرد و به نجف بازگشت و از میلیونها مقلد خود خواست تا حضور یابند، که این اقدام به پایان بحران و توقف خونریزی میان پیروان جریان صدر کمک کرد. تعدادی از آنها توسط نیروهای آمریکایی اشغالگر آن زمان کشته شدند، در حالی که مسئولیت امنیتی بر اساس حقوق بینالملل بر عهده نیروهای اشغالگر بود و در آن زمان هنوز حشد شعبی وجود نداشت.
در مورد تحولات منطقهای، جنگ ۱۲ روزهای که نتانیاهو و ترامپ علیه ایران به راه انداختند، باعث شد اکثریت مردم ایران بار دیگر پشت دولت خود بایستند، همانطور که گزارشهای رسانههای بینالمللی تأیید کردهاند. این جنگ با وجود عامل بازدارنده واقعی متوقف شد، نه به دلایل انساندوستانه. با این حال، رهبران جمهوری اسلامی باید در مسئله حمایت از فلسطین تجدید نظر کنند، چرا که بسیاری از رهبران عرب به نفع رژیم صهیونیستی از آن دست کشیدهاند و آشکارا اعلام کردهاند که سرزمین از آن آنهاست و در تصمیمات خود آزادند.
توجه ایران به امور داخلی خود مهمتر از درگیر شدن در مسائل بازنده است. مواضع حمایتی ایران از فلسطین بهانهای برای برخی شده تا در امور عراق دخالت کنند و به مؤلفه شیعی توهین نمایند، در حالی که برخی نظامهای عربی سنیمذهب هرگونه همدردی با فلسطینیان را جرم میدانند.
من در شرایط دشوار از ایران بازدید کردم و مدل اجتماعی متفاوتی نسبت به آنچه جریانهای تندرو در برخی کشورهای عربی ارائه میدهند، مشاهده کردم؛ از سبک حجاب گرفته تا مشارکت زنان در زندگی عمومی و رانندگی، در حالی که در کشورهای دیگر محدودیتهای شدیدی وجود دارد.
امروز ایران یک قدرت منطقهای تأثیرگذار است، همانند ترکیه، اسرائیل و مصر، در حالی که اکثر کشورهای عربی دیگر در حاشیه سیاست باقی ماندهاند. اما عراق، با وجود ظرفیتهایش، همچنان در معرض درگیریهای فرقهای است که با حمایت بازیگران منطقهای مخالف ثبات آن تشدید میشود.
حشد شعبی و گروههای زیرمجموعه آن در سال ۲۰۱۴ برای مقابله با توطئه داعش تشکیل شدند و در پاسخ به فتوای جهاد کفایی مرجعیت عالی بودند که خواستار تشکیل دولتی مدنی با حفظ ثوابت اسلامی عمومی است، نه یک حکومت فرقهای. حشد شعبی ثابت کرده که در محافظت از جان شهروندان، به ویژه کودکان و زنان، موفق بوده و تا زمانی که تهدیداتی از سوی القاعده و داعش وجود دارد، ضرورت خود را حفظ خواهد کرد.
درخواستها برای انحلال حشد شعبی در اصل به دنبال تضعیف مؤلفه شیعی و سلب توانایی آن در دفاع از خود است، در حالی که فشارهای آمریکا بر برخی گروههای مسلح متمرکز است، نه کل حشد. عاقلانه است که ادغام این گروهها در ساختار حشد یا نیروهای نظامی رسمی بررسی شود، مانند لواهای مرجعیت یا نیروهای عصائب، تا وحدت تصمیمگیری امنیتی حفظ شود.
پیش از این پیشنهاد کردهام که حشد شعبی به یک سپاه ذخیره تبدیل شود، مشابه مدل ارتش ذخیره اسرائیل که شامل نیروهای زمینی، دریایی، هوایی، زرهی و توپخانه است و دارای نهادهای آموزشی و نظامی پیشرفته میباشد و امور آن در چارچوب قانون اساسی روشنی مدیریت میشود.
همه نیروهای امنیتی باید از دستورات فرمانده کل قوا پیروی کنند و از اظهارات عجولانهای که ممکن است علیه حشد شعبی استفاده شود، بپرهیزند. همچنین از نویسندگان شیعه عراقی میخواهم که با این مسائل به صورت عینی برخورد کنند و درگیر منازعاتی نشوند که به نفع مردمشان نیست، و واقعیت مواضع رسمی و مردمی اعراب را نسبت به مؤلفه شیعی درک کنند.
مطالعات عراق، مسؤول نظریات نویسنده نیست و تنها افار متنوع فضای نخبگانی عراق را بازتاب میدهد.
مرکز دراسات الشهيد الخامس