وجه تضمین بقای حکمرانی شیعی در عراق، چیست؟
به قلم: حاتم خاني
ترجمه: وبگاه مطالعات عراق
آیا این عجیب نیست که کشورهای عربی و غربی برای رفتن به سمت دمشق چنین مسابقهای گزاردهاند؟ آیا این شادی که در سطح کشورهای عربی سنی و همچنین تمامی کشورهای عربی و اروپایی بعد از آنچه در سوریه اتفاق افتاد، شکل گرفته، عجیب نیست؟ آیا بشار اسد به این اندازه قوی بود که به عنوان کابوسی بر سینهی تمام دنیا، به جز روسیه، ایران و عراق، سنگینی کند؟ آیا نمیتوانستند او را در هر لحظهای که خواستند نابود کنند، همانگونه که اکنون با سهولت انجام شده است؟ یا اینکه همهی دنیا از این میترسند که با آمدن ترامپ، زمین از زیر پای آنها کشیده خواهد شد و هیچ کشوری بدون اجازه ترامپ قادر به حرکت نخواهد بود؟ لذا این کشورها پیشاپیش اقدام به ایجاد این تغییرات گسترده کردند.
نکتهای که باید اشاره کرد این است که با وجود تمام تلاشهایی که این کشورها انجام دادند، از جمله تحریمهای اقتصادی، انزوای ایران، ترور دانشمندان ایرانی، حملات هوایی و دشمنی با تمام کشورهای عربی سنی، هیچکدام از این اقدامات برنامه هستهای ایران را متوقف نکرد، حتی بعد از جنگ در غزه، جنوب لبنان و اکنون در سوریه. این کشورها چقدر تلاش کردند تا ایران را به جنگی مستقیم کشانده و در آن درگیر کنند، اما موفق نشدند. همچنین کشورهای غربی به همراه اسرائیل هرگز آرام نخواهند نشست تا زمانی که موفق به این کار شوند؛ زیرا آنها میخواهند آمریکا ناوگانهای جهانی را برای حمله به ایران همانگونه که با عراق صدام حسین کردند، گرداگرد ایران جمع کند. و دقیقاً همین چیزی است که اسرائیل آرزوی آن را دارد. اسرائیل به تدریج قدرت ایران را در غزه و لبنان کاهش داده و اکنون در صدد طرد آن از سوریه، یمن و عراق نیز است.
برای جدا کردن عراق از ایران، اسرائیل و ترکیه با موافقت کشورهای غربی، نخستین قدمها را برای واگذاری قدرت در سوریه به گروهی اسلامی سنی رادیکال برداشتند تا مأموریت نابودی یا تضعیف حکومت شیعه در عراق و دور نگهداشتن آن از تأثیرات ایران را انجام دهند. در اینجا اهداف اسرائیل و ترکیه بهطور همزمان تداخل پیدا کرد؛ اسرائیل میتواند از میلیشیاهای ایرانی حاضر در عراق رهایی یابد و سپس به دنبال بهانهای برای حمله به ایران باشد. همانطور که ترکیه پیشتر از عناصر گروههای تکفیری (داعش) برای حمله به کردستان استفاده کرد، جای تعجب نیست که اکنون نیز بخواهد از عناصر گروههای دیگر (هیأت تحریر الشام) برای انجام همان مأموریت علیه کردها بهره گیرد. علیرغم اختلافات ظاهری بین این دو، هر دو اکنون بهطور علنی در تلاشاند تا با همکاری یکدیگر نظام سیاسی حاکم در منطقه را تغییر دهند و از نگرانیهای مشترک خود رهایی یابند.
همه کشورهای عربی بهخوبی میدانند که نظام حکومتی در سوریه از کنترل ایران به کنترل ترکیه تغییر یافته است. این کشورها بهخوبی آگاه هستند که اردوغان، تحت تأثیر میراث عثمانی، هرگاه نیروهایش را به منطقهای وارد کند، بهسختی از آن خارج میشود، همانطور که در قبرس، لیبی، عراق و اکنون سوریه شاهد بودیم. با این حال، تمام این کشورها ترجیح میدهند تحت کنترل ترکیه باشند تا تحت سلطه ایران، چراکه ترس آنها از شیعه بیشتر از ترسشان از اشغال ترکیه است. شاید آنها فراموش کردهاند که پیشتر برای رهایی از وابستگی عثمانی به کشورهای همپیمان در جنگ جهانی اول پناه بردند و اکنون دوباره با پای خود به دام وارثان عثمانی میافتند!
برای اینکه عراق و کردستان از خطرات ناشی از گروههای جدید حاکم بر سوریه در امان بمانند، باید تلاش کنند که آشوب در سوریه استمرار یابد تا از تغییراتی که در آنجا رخ داده، محفوظ بمانند. اگر عراق فکر میکند که ثبات در این کشور میتواند او را از خطر تغییر دور نگهدارد، در اشتباه است. ثبات حکومت یزید بن معاویه در عصر امویان بود که به پیروزی بر حسین، نوه پیامبر اسلام، منجر شد. همچنین تاریخ به ما آموخته که نیروهایی که هماکنون بر سوریه حاکم هستند، آرامش نخواهند داشت در حالی که در همسایگیشان دولتی عربی با حکومت شیعه قرار دارد. بهویژه اینکه ارتش سوریه شامل عناصر جهادی خارجی است که به هیچوجه حکومت شیعه در عراق را نمیپذیرند. دیر یا زود، این گروهها یا کسانی که از آنها حمایت میکنند به هدف خود – یعنی تلاش برای نابودی حکومت شیعه – خواهند رسید. بهویژه با توجه به اینکه اسرائیل، ترکیه، تمام کشورهای عربی و کشورهای اروپایی و آمریکا همه در تلاشاند تا قدرت شیعه در ایران را محاصره کنند و اگر گروههای حاکم در سوریه با شیعیان عراق درگیر شوند، مخالفتی نخواهند کرد.
جهان بهوضوح میبیند که کشورهای غربی تروریستهای سنی را بر حکومتهای شیعه ترجیح میدهند و همهی این تحرکات نشاندهندهی تمایل آنها به تسریع در تغییرات در دمشق و کنترل بر مناطق تحتنفوذ گروههای جدید است. حتی اگر گروههای حاکم در سوریه نتوانند حکومت شیعه در عراق را نابود کنند، باز هم عراق را در آرامش باقی نخواهند گذاشت و به ترویج آشوب و فتنه بین گروههای سنی، شیعه و کرد خواهند پرداخت. همچنین نباید فراموش کرد که ممکن است ترکیه اقدام به استفاده از عناصر جدید خود در سوریه نماید تا جنگی بین کردها و حکومت عراق بهوجود آورد و تجربه حکمرانی کردها را ناکام بگذارد. همچنین نشاندادن حضور ارتش سوریه بههمراه ارتش عراق در مقابله با حرکت کردی در سال 1963 نیز نباید از یادها برود.
حتی اگر عراق خود را در آغوش آمریکا بیندازد تا از سقوط بین چنگالهای ترکیه و اسرائیل جلوگیری کند (و ما بر این باوریم که این بهترین گزینه است)، در این صورت، باید به حل و فصل میليشياهای شیعه بپردازد، چرا که این یک خواسته ضروری از سوی آمریکا است. دولت آمریکا از زمانی که این میليشیاها به حمله به پایگاههای آمریکایی شروع کردند، بر این موضوع تأکید دارد.
یک ضربالمثل وجود دارد (هر چند هدفش هر چه که باشد) که بهطور مکرر شنیده میشود و آن این است که شیعهها نمیتوانند در حکومت باقی بمانند، حتی اگر در ابتدا موفق به پیروزی شوند، زیرا بهسرعت انگیزهی خود را از دست میدهند و احساس خستگی و ضعف میکنند، گویی که خستگی و فرسایش به سرعت به آنها دست میدهد. آنها تفاوت چندانی با کردها ندارند که تا کنون نتوانستهاند راه خود را به سمت تشکیل یک دولت مستقل باز کنند، هرچند دلایل و رویکردها بین این دو متفاوت است.
همچنان که کردها بهدلیل عدم توانایی در وحدت نیروهای خود و تشکیل یک نیروی متحد از پیشمرگهها در خطر هستند، وضعیت شیعهها نیز به همین صورت است. الحشد الشعبی پس از اینکه به موفقیت رسید و خطر سقوط حکومت آنها توسط داعش را از بین برد، به تکههای مختلفی تقسیم شد و زیر نفوذ قدرتهای گوناگونی در آمد که براساس منافع و خواستهای خود هدایت میشود.
ما بر این باوریم که تا زمانی که نیروهای پیشمرگه زیر نظر احزاب باشند، این منطقه همچنان در خطر سقوط مجدد خواهد بود و مشکلات فعلی ادامه خواهد داشت. راه نجات کردستان در وحدت پیشمرگهها تحت مدیریت یک دولت واحد است که به حزب خاصی وابسته نباشد. وضعیتی مشابه با حشد شیعی وجود دارد، جایی که دولت عراق باید این نیرو را به یک نهاد رسمی تبدیل کند که تحت اوامر دولتی و زیر نظر مرجعیت شیعه عمل کند، زیرا ما مطمئن هستیم که رها کردن حشد الشعبي از سوی نیروهای شیعه به معنای نزدیک شدن به رها کردن حکومت و از دست دادن آن به نفع سنیها خواهد بود.
با وجود دشمنی بین برخی از اعضای حشد الشعبی و کردها و پیشمرگهها، حشد الشعبی بهعنوان گزینهای مناسب برای کردها در مقایسه با حاکمان جدید سوریه و وابستگان آنها در منطقه در نظر گرفته میشود. ممکن است کردها در حال حاضر بتوانند بر کنترل حشد الشعبی غلبه کنند اگر خدایی نکرده در آینده با آنها دچار اختلاف شوند، اما پیروزی بر گروههای سنی دشوار است زیرا قدرت سنیها به مراتب بیشتر از شیعههاست. همچنین تجربه آنها در حکومت و هوش آنان در حفظ این حکومت قابل مقایسه با آنچه شیعهها و کردها در دورههای حضورشان در قدرت آموختهاند، نیست.
لذا اگر عراق بهدنبال حفظ هویت کنونی خود است، باید بهسوی وحدت کلمه بین تمامی اجزایش، بهویژه در میان ارتش، حشد و پیشمرگه تلاش کند. ما معتقدیم که این وحدت تضمینی برای بقای ثبات موجود در کشور خواهد بود. همچنین این اتحاد میان مردم عراق میتواند منجر به ایجاد آرامش برای احزاب کرد باشد و به وحدت در نیروهای پیشمرگه نیز کمک کند.