پستِ نخستوزیری عراق و شرط «پذیرش بینالمللی و منطقهای»
دکتر محمود الهاشمی
مدیر مرکز الاتحاد للدراسات

از نظر قانونی ضرورتی ندارد که هنگام انتخاب یا گزینش رئیس یک کشور، پذیرش بینالمللی مورد توجه قرار گیرد؛ زیرا مردم صاحب حاکمیت در کشور خود هستند و مشروعیت اساسی را آنان از طریق قانون اساسی، انتخابات یا هر سازوکار داخلی معتبر دیگر اعطا میکنند. و اگر سازوکارهای دموکراتیک را معیار قرار دادهایم، درست نیست برخلاف آنها عمل کنیم، زیرا چنین رفتاری دموکراسی و مشارکت مردمی را بیمعنا میسازد.
تابلوی «مراعات رضایت منطقهای و بینالمللی» هنگام انتخاب شخصیت برای پست نخستوزیری در عراق، توسط «دوستان آمریکا و بریتانیا» و دیگرانی با ارتباطات خلیجی و ترکی در منطقه برافراشته میشود.
«رضایت» در اینجا به معنای «تسلیم» در برابر این یا آن دستور کار است؛ و در نتیجه مردم درمییابند که «رأیشان» معنای خود را از دست داده و دلیلی برای شرکت در هیچ انتخاباتی ندارند، و در این امر بحقاند.
ضعیفترین کشورها در جهان، آنهایی هستند که «نظر» را مانند کالا از خارج وارد میکنند تا کشورشان را اداره کنند. ملتی که نتواند برای اداره کشور خود «نظر» تولید کند، معنای «رهبری» را از دست میدهد و در سیاست بهعنوان «وابسته» شناخته میشود؛ در حالی که استقلال یعنی استقلال در نظر و تصمیم، با بهرهگیری از همه تجربههای موفق جهان و پرهیز از تجربههای شکستخورده.
از سال ۲۰۱۴ تا آخرین انتخابات پارلمانی که در ماه اکتبر امسال در عراق برگزار شد، همه بلوکهای سیاسی، با همه عنوانهایشان، نتایج انتخابات را کنار گذاشته و مطابق امیال خود عمل کردهاند؛ سپس در میان خود بر سر مناصب و امتیازات درگیر شدهاند بیآنکه به آرزوها و امیدهای مردم توجهی کنند. نتیجه این روند، معرفی شخصیتهایی «ضعیف» بوده است که نه تأثیری دارند و نه قدرتی؛ و خیلی زود توسط ارادههای خارجی بلعیده و جویده میشوند، و عراق همه منابع قدرت خود—از موقعیت جغرافیایی و ثروت انسانی و اقتصادی تا تاریخ—را از دست میدهد، تا جایی که کشور همچون میهمانی بیدعوت بر گوشه تخت نشسته به نظر میرسد؛ و عجیب نیست اگر ببینیم کسانی روی خود را از او برمیگردانند.
ما میدانیم شمار اندکی، به اندازه انگشتان یک دست، پیش از برگزاری انتخابات توسط ارادههای خارجی آماده شده بودند تا «نخستوزیر عراق» شوند، با هماهنگی برخی شخصیتهای سیاسی داخلی نزدیک به گرایشهای آنان. «این افراد» دهان رسانهها را از روایتها، تهمتها و خودستاییها پر کردند.
این «ده نفر» را پیشتر نام بردهایم و نیازی به تکرار نیست؛ همگی کالایی کسادند و حتی برای بازیافت هم مناسب نیستند.
میگویم نخست: چرا این همه تأکید بر پست نخستوزیری و نه دیگر مناصب ریاستی؟
هدف روشن است: این منصب از نظر عرف و واقعیت انتخاباتی، نماینده طایفهای مشخص است؛ و آوردن شخصیتی «ضعیف» سبب میشود کینهتوزان بگویند:
«این طایفه به درد حکومت نمیخورد؛ فقط به درد گورهای جمعی، قتل، اعدام و آوارگی!»
به یاد دارم کارزار رسانهای علیه دور دوم نخستوزیری نوری المالکی چنان عجیب بود که روزی مهمان برنامهای صبحگاهی در یک شبکه عربی بودم—برنامهای بیربط به سیاست—و تنها درباره روزنامهنگاری صحبت میکردیم؛ ناگهان مهمان خلیجی مالکی را با عباراتی حمله کرد که انگار از کودکی حفظ کرده بود.
همه نخستوزیران از ۲۰۱۴ تاکنون نتیجه برخورد ارادهها میان بلوکهای شیعه بودهاند، که این برخورد با «لزوم پذیرش بینالمللی و منطقهای» تقویت میشد.
میپرسیم: آیا هیچ کشور منطقهای تا به حال اندیشیده که باید برای رهبرش پذیرش عراق را جلب کند؟
به نظر میرسد ما اندازه خود را نمیدانیم و تاریخمان را نخواندهایم؛ و اگر همچنان زیر دست چنین سیاستمداران بیاراده بمانیم، کوچکتر و کوچکتر خواهیم شد تا ناپدید گردیم، و عجیب نیست اگر بلندگویانی پیدا شوند که بگویند ما به درد حکومت نمیخوریم.
این انتخابات اساساً قرار نبود برگزار شود، و طرحی برای ایجاد آشوب در عراق وجود داشت. اما وقتی ایستادید و نشان دادید سخت و استوارید، لحنشان را سبک کردند و گفتند «بهتر است انتخابات به تعویق بیفتد».
و پس از ایستادگی شما، نماینده آمریکا در بغداد خواست هفت وزارتخانه در اختیار آمریکا بماند؛ و هنگامی که استوار ماندید و صفوف مردم بهسوی صندوقها روانه شد و با امنیت و مشارکت بالا پیروزی را ثبت کردید، آمریکا نمایندهاش را بهدلیل شکست طرحش اخراج کرد.
میگوییم انتخاب شخصیت مناسب برای پست نخستوزیری مسئولیتی بزرگ است، زیرا این منصب اختیارات گستردهای دارد که قانون اساسی میبخشد. بنابراین انتخاب آن تنها وظیفه طبقه سیاسی نیست—که اگر بود، مردم از انتخابات کاملاً دلسرد میشدند—بلکه انتخاب مردم، مرجعیت خردمند و نیروهای خیرخواه کشور است.
شخصیتی که برای این منصب نامزد میشود باید خردمندی، تجربه، صبر و آگاهی از واقعیت داخلی و خارجی داشته باشد؛ و خود را رهبر تمام عراق با همه طیفها و رنگهایش بداند. و ما از او نمیپذیریم که بعداً شکایت کند قدرتی بر دیگران ندارد.
همگان میدانند آقای السودانی انتخاب نخست نبود، بلکه نتیجه درگیری احزاب شیعه بود؛ آنها او را برگزیدند و از ما خواستند روزی که انتخاب شد او را حمایت کنیم؛ سپس مدتی بعد با رسانههای خود به او حمله کردند. و امروز او به یک «عدد» مهم در معادله انتخاباتی تبدیل شده و آنان را سرگردان کرده است!
بیتردید شخصیتهایی که خود را برای نخستوزیری آینده نامزد کردهاند، منتظر ضربالمثلاند که میگوید: «گربه از کوری صاحبش خوشحال میشود» تا بیسروصدا به این منصب سر بخورند و وارد شوند



