عراق، سرگردان میان جنگ نفوذ و انتظار تغییر
غيث العبيدي
حقیقت تغییر.
واژه تغییر، حقیقتی که قابل تفسیر نیست بهگونهای که فهم آن آسانتر باشد از آنچه بر زبانهای بیشتر جریانات سیاسی و گروههای انسانی که سیستم سیاسی و اجتماعی در منطقه غربی را تشکیل میدهند، بیان شده است. بسیاری درباره تغییر سیاسی آینده در عراق صحبت کردهاند؛ برخی به شدت به آن ایمان دارند، برخی دیگر به آن خوشآمد میگویند و مانع آن نیستند، و بیشترین خوشبینی متعلق به کسانی است که بر آنچه به لابیها و برنامههای غربی و منطقهای پیمان بستهاند، ادامه دادهاند و منتظر تغییر در هر لحظه هستند و خودشان هیچ تغییری نکردهاند. بنابراین سوالات بلاتکلیفی در میان آنها باقی میماند که نیاز به شناخت صداقت “واژه تغییر” و اینکه چه کسی رهبر قانونی آن خواهد بود تا شکل، زمان و نوع آن را برای آنان مشخص کند؟
صالح المطلگ، نایب رئیسجمهور پیشین عراق، در مصاحبهای با کانال الحره، در اوایل سال جاری گفت: «اگر وضعیت بههمینگونه باقی بماند، تغییر رخ خواهد داد، چه از طرف ایالات متحده آمریکا یا از جای دیگری، یا از درون خود عراق.» اما افزود: «دریافت آن از درون عراق برای مردم بسیار دشوار است، زیرا شهروندان به شدت به خاطر تخلفات شاهد در فرآیند انتخاباتی ناامید هستند» به گفته وی، و به این ترتیب او میبیند و احتمال میدهد که رهبر قانونی جدید آنها ایالات متحده آمریکا باشد و به نظر میرسد که او آرزوی آن را دارد.
وآمده در بیانیهای دیگر درباره تغییر که توسط «۶» رئیس از گروههای سُنی باتجربه در فرآیند سیاسی، در این دوره و دورههای قبلی امضاء شده است، آمده است: «ثبات در هیچ کشوری محقق نمیشود مادامی که فرزندان آن یا برخی از فرزندانش احساس ظلم و حقکشی و نادیده گرفتن مطالباتشان کنند.» و توجه کنید، خواننده عزیز، به عبارات «ثبات محقق نمیشود» که به معنای «جو خودمان بهتر از گندم بیگانه» یا «به ما تغییر بدهید، ما هم به شما ثبات میدهیم» است؛ پس ثبات بدون تغییر معنا ندارد. این بیانیه به امضای چهرههایی چون المشهدانی، اسامه النجیفی، صالح المطلگ، سلیم الجبوری، ایاد السامرایی و حاجم الحسنی رسید.
در مورد دیگری، «المشهدانی» از روی صفحه تلویزیون قناة دجله گفت: «سُنیها دیگر حکومت اکثریت را در عراق قبول نخواهند کرد.» او کلمه اکثریت را به کار برد و نه عراق، و شاید المشهدانی به فراتر از تغییر نظام سیاسی فعلی رفته باشد و ممکن است مرادش این باشد که «سُنی باید خود را حکمرانی کند»، اما چگونه او میتواند خود را حکمرانی کند؟
با تقسیم، یا با اعمال نظام قیمومیت آمریکایی بر بخش غربی عراق؟ تعریف قیمومیت ممکن است مشکل را حل کند و من تفسیر آن را به شما واگذار میکنم!
جنگ برای نفوذ.
عراق تحت تأثیر منافع با ابعاد استراتژیک قرار گرفته است، بین اردوگاه غربی (آمریکا، اسرائیل، ترکیه و همپیمانان خلیجیشان) و کشورهای محور مقاومت که اشاره به ایران، الحشد الشعبی و گروههای مقاومت دارد. این وضعیت امتدادی از درگیری ایدئولوژیک بین همان طرفهای فوق است. آنها هر “دعاوی تغییر” را میبینند که ایران و محور آن تا این لحظه بزرگترین بهرهبرداران از عراق در سطوح سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هستند و کنترل خود را بر مناطق غرب عراق با زور تحمیل کردهاند. از طرفی، مشروعیت آنها از قدرت قانونی دولت عراق ناشی میشود و نه از واجب سنیهای عراق که منافع استراتژیک و ایدئولوژیکشان با منافع عراق در تضاد است و آنها موظف به اطاعت از آنها نیستند. در واقع، حق دارند هر چه بیشتر به دنبال کسی باشند که برایشان نجات را فراهم کند، با توجه به اینکه عمرشان کوتاهتر از آن است که زیر حکومت شیعی ریسک کنند.