چند پرسش دموکراتیک!
عماد عبد اللطيف سالم
وزیر دارایی بریتانیا در پارلمان گریه کرد از احساس شرمساری به خاطر وضعیت اقتصادی “بحرانی” در بریتانیا
نمیدانم چرا وزیران نهادهای مرتبط با امور اقتصادی در عراق گریه نمیکنند… نه در پارلمان، نه در دفترهایشان، نه در خانههایشان، و نه حتی در خلوت خودشان… به عنوان کمترین حد ممکن؟ شاید چون وضعیت اقتصادی در عراق بسیار خوب است و همه چیز رو به راه است، و فقط اقتصاددانان (و مردم عادی) هستند که مشکلات را بزرگنمایی میکنند.
عزیزان اقتصاددان… و مردم ساده “عادی”
نادیده بگیرید آنچه را که اتفاق میافتد، چشمپوشی کنید از آنچه خواهد شد، صبر پیشه کنید و مقاومت نمایید، و هر چه در توان دارید انجام دهید تا همراه وزرای خود بخندید، زیرا دویدن به دنبال نگرانیهای اقتصادی و پیگیری آنها، مهمترین دلیل گریه کردن است.
در عراق، اگر وزیر باشید، خندیدن آسان است… و اگر وزیر نباشید، گریه کردن ادامهدار خواهد بود.
دموکراسی و برق: رابطهای ناگسستنی
“دموکراسی” یعنی تأمین برق با همان نرخی که “دیکتاتوری” تأمین میکرد.
“رفیق” لنین در سال ۱۹۲۰ گفت که سوسیالیسم یعنی “شوراها + برقرسانی به تمام روسیه”.
و چون ما امروز در عصر سوسیالیسم زندگی نمیکنیم، پس نظام سیاسی عراق میتواند بگوید که دموکراسی یعنی “انتخابات + برقرسانی به تمام شهرهای عراق”.
به عبارت دیگر، دموکراسی امروز… همان برق است.
اگر برق نباشد، دموکراسی هم نیست.
اگر نظام سیاسی عراق نتواند این “گفته” را باور کند، باید منتظر خشم مردمی بیرحم در روزهای آینده باشد… نه پادشاهان طایفه، نه محافظان مذهب، و نه روحانیون دین از آن در امان نخواهند بود.
رایدهندگان دموکرات سنتی (که در بهترین حالت بیش از ۲۰٪ از کسانی که حق رأی دارند را تشکیل میدهند) به دموکراسی نظام سیاسی فعلی احترام نخواهند گذاشت، در حالی که زیر دمای ۵۰ درجه سانتیگراد و بدون برق، در “سایه” دموکراسی عراقی (که هرگز پررونق نبوده) زندگی میکنند، سایهای که در طول بیش از بیست سال پیوسته کوچکتر شده است.
پرسشهای ساده از دولتهای عراقی
من اکنون یک “شهروند” کاملاً معمولی هستم که میخواهد چند سؤال بسیار ساده از دولتهای متوالی عراق “که بسیار باهوش هستند” بپرسد:
– چرا این همه شیفتگی به “نرخ تورم” و افتخار به اینکه بین ۲٪ تا ۴٪ است، و پایین آمدن مداوم آن را یک دستاورد اقتصادی میدانید (انگار که در ایالات متحده آمریکا هستیم)، در حالی که اقتصاد عراق از رکود رنج میبرد و رکود به ناچار به نرخ تورم پایین منجر میشود؟
– این اقتصاددان “شجاع” کیست که نمیفهمد اقتصاد گاهی (و گاهی به شدت) به نرخ تورم نسبتاً بالا نیاز دارد تا از رکود بسیار مضر برای همه نجات یابد؟
– این شیفتگی به کاهش ارزش دلار در مقابل دینار (در بازار موازی) از کجا آمده است؟ چرا این کاهش “موقت” را یک دستاورد اقتصادی میدانید، در حالی که همه میدانند این کاهش به دلایل داخلی و خارجی متعدد، پیچیده و درهمتنیده رخ داده و سیاست پولی تنها نقش حاشیهای در آن داشته است؟
– اگر اقتصاد از تورم رنج نمیبرد، بلکه در رکود است… پس “منطق” و محاسبه اقتصادی صحیح در این شیفتگی دیوانهوار دولت به استفاده از “بسته” سیاستهای مالی-پولی متناقض و با اثرات متضاد چیست؟ مانند حفظ نرخ بهره در سطح نسبتاً بالا، فروش اوراق قرضه دولتی، استفاده از ذخایر بانکی “بیکار” و “تعطیل” برای تأمین سطح امنی از “نقدینگی”، و تحلیل رفتن ذخایر ارزی بانک مرکزی… و همه اینها برای تأمین مالی هزینههای عملیاتی عظیم و کنترلنشده بودجه عمومی کشور انجام میشود؟
– چرا فوراً یک “طرح اضطراری” ملی اجرا نمیشود که توسط یک “شورای اقتصادی” حرفهای و شایسته تهیه و مدیریت شود، و در ترکیب خود کارشناسان بینالمللی شناختهشده برای شایستگی را شامل شود؟ هدف باید ایجاد “سیاستهای” میانمدت و بلندمدت و اتخاذ “اقدامات” کوتاهمدت برای کاهش ریسکهای عظیم اقتصاد باشد، ریسکهایی که ناشی از کاهش قیمت نفت، سهم ناچیز بخش غیرنفتی در تولید ناخالص داخلی (به میزان شرمآور و غیرقابل قبول)، افزایش بدهی عمومی، کاهش “ذخایر” ارزی، افت درآمدهای عمومی غیرنفتی، و “گریز” سرمایهگذاری مستقیم خارجی از فعالیت در بخش غیرنفتی اقتصاد است.
– چرا این همه توجه و شیفتگی به تعقیب “مظاهر” فساد کوچک و “ماهیهای لاغر” آن است، در حالی که “ساختار” فساد بزرگ و “نهنگهای چاق” آن تقویت و تجلیل میشوند و تحت پوشش قرار نمیگیرند؟
– چرا این همه توجه به انتخابات است که به چیزی جز تقویت و تحکیم حاکمیت “الیگارشیهای” طایفهای-قومی-منطقهای-عشیرهای-خانوادگی منجر نخواهد شد، که مسئولیت (کامل و بدون کسر) را برای آنچه که اکنون به “وضعیت” عراق انجامیده است، بر عهده دارند؟
– چرا، تا به امروز، فقط نفت، “آقای” نفت… نه گوگرد، نه فسفات، نه صنعتی که نیازهای “سبک” ما را برطرف کند، نه کشاورزی که ما را به حداقل کفاف برساند، و نه گردشگری که حتی بخش کوچکی از هزینههای “گردشگران” در میان ما را پوشش دهد؟
– چرا این شیفتگی رسانهای-عوامگرایانه به پروژههای “نمایشی” (Prestige projects) وجود دارد، و توجه “متناسبی” به ساخت یک پایگاه تولیدی مؤثر، شایسته و پایدار نیست؟
– چرا این شیفتگی و توجه به “کاخهای سلطنتی” رؤسای “جمهوریهای انقلابی” است، در حالی که تمام آنچه اکنون نیاز داریم یک “کارخانه یخ” است تا آب “گندیده” را (حداقل) برای کسانی که در سراسر عراق از “گرما” رنج میبرند، خنک کند… همان چیزی که “پادشاه مؤسس” فیصل اول به ما توصیه کرد: “ساخت یک کارخانه یخ، بهتر از ساخت یک کاخ سلطنتی است.”
– چرا، تا به امروز، نه آب کافی، نه برق کافی، نه گاز کافی… نه بیمارستانهایی که شایسته انسانیت ما باشد… و نه طویلههایی که شایسته “دامهای” ما باشد؟
چرا؟
مرکز دراسات الشهيد الخامس