سُنی قدرت و شیعهی میهن: پژوهشی در عمق حقیقت روایتها
احمد خالد الکعبي

منظور ما از این عنوان این است که مفهوم میهن و دولت گستردهتر از مفهوم حکومت است.
و هدف ما از این اشاره این است که روایت شیعی در چارچوب ژئوپلیتیک عمل میکند (که به طور نمادین به آن با مفهوم دولت اشاره کردیم).
اما روایت سنی در چارچوب تاکتیک عمل میکند (که به طور نمادین به آن با مفهوم قدرت و حکومت اشاره کردیم).
و حکومت تغییر میکند اما میهن پایدار میماند.
امیدوارم مسئله روشن شده باشد، چرا که این یک پژوهش جدی است که به سوی استواری میگراید و یک شعار طائفی نیست.
اکنون بپردازیم به موضوع:
باید به خوبی از اندازه خطر شریر و بزرگی که با آن روبرو خواهیم بود آگاه باشیم. شعارهای بدون ارزش عملی میتواند فاجعهبار باشد.
به این اظهارات خطرناک توجه کنید:
سایت آمریکایی ریسون:
سناتور آمریکایی لیندسی گراهام چنان سخن گفت که گویی جنگ مذهبی علیه شیعیان اعلام میکند؛ گروهی که ۱۰ درصد از مسلمانان جهان را تشکیل میدهند.
گراهام گفت: “عقاید شیعی آنان را مجبور میکند که همه یهودیان را بکشند و این چیزی نیست که اسلام به اکثر مسلمانان آموخته باشد، اما شیعیان به آن اعتقاد دارند.”
گراهام همچنین گفت که ایالات متحده باید “در درگیریهای مذهبی خاورمیانه جانب یکی از طرفین را بگیرد که امری ضروری است و باید یک پیمان دفاعی با عربستان سعودی منعقد کنیم.”
دفتر گراهام به ایمیل درخواست توضیحی مبنی بر اینکه آیا او درباره تمام شیعیان سخن میگوید یا خیر، پاسخ نداده است.
شاید با تغییر در خلق و خوی تفکر غربی حاکم از زمان حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ روبرو باشیم، زمانی که ۱۹ نفر وابسته به القاعده (یک گروه سنی) با استفاده از هواپیماهای ربوده شده حملاتی را انجام دادند که منجر به فروپاشی برجهای تجارت جهانی در نیویورک شد.
این اظهارات احتمالاً از اینجا ناشی میشود که طوفان الاقصی دارای محتوایی شیعی تلقی شده و در نتیجه قطبنمای دشمنی علنی از سنیگرایی پس از ۱۱ سپتامبر، به سوی وجود شیعی، پایگاهها و مراکز قدرت آن تغییر جهت داده است.
یعنی هفت اکتبر با محتوای شیعی جایگزین ۱۱ سپتامبر با محتوای سنی شده است.
من همواره آنچه را که پس از ۱۱ سپتامبر رخ داد به خاطر میآورم، اما به خوبی میدانم که اوضاع تغییر کرده و دگرگون شده است، درست همانطور که میدانم روایت شریف شیعی (که از طریق معصوم برگزیده شده از سوی آسمان، به آسمان مرتبط است) به هیچ وجه شبیه روایت سنی نیست، نه از لحاظ جوهر و نه از لحاظ عملکرد و رفتار کلی.
چقدر آرزو دارم که مراکز تفکر غربی این موضوع را درک کنند؟
غرب با لایههای حقیقی آن (و حقیقت در اینجا محتوای فراماسونری است) در جهان اسلام از هیچ چیزی جز روایت شیعی و پدیده مقاومت سنی متحد با آن هراس ندارد. آنان از این روایت میهراسند زیرا جایگزینی برای تمدن دروغین آنان محسوب میشود، چرا که به ریشه حقیقت مطلق محمدی-علوی مرتبط است و با لشکر شیطان دشمنی دارد.
مراکز تحقیقاتی غربی این حقیقت را میدانند و تحت کنترل کامل سازمان سری قرار دارند.
یسری السنوار و حماس از نظر فکری و رفتاری به روایت سنی تعلق ندارند، هرگز. آنان از نظر محتوا به روایت اسلامی حقیقی تعلق دارند. از نظر منطقی نمیتوان السنوار و روایت سنی مردمی و رسمی که با مقاومت مخالف است یا حداقل از آن حمایت یا پشتیبانی نمیکند را در یک رده قرار داد. این البته غیرمنطقی است و اوضاع اکنون روشن شده است. (و اگر بخواهیم بگوییم که اینجا روایت شیعی است، بله، دیگر از بیان این حقیقت هراسی نداریم، اما نه از این جهت که شیعیگری قومگرا یا شوونیستی است، بلکه از این جهت که اسلامی و دارای جوهر است).
اما تفاوت در اینجا این است که روایت شیعی شبیه روایت سنی نیست. روایت سنی، روایت حکومت و سلطنت است و این امر منجر به سیاستی عملگرا میشود که بر پایه مصلحت است نه عقیده. در حالی که روایت شیعی بر پایه مقاومت و مبارزه علیه “مرکز” استوار است (که در طول تاریخ دولتی را تولید کرد که ابتدا اموی و سپس عباسی بود). در نتیجه، روایت شیعی در اساس یک روایت مبارز است و به دلیل افزوده شدن بعد تمدن فارسی به آن – که تمدنی است که دولتی و نظام حکومتی را برای قرنها تولید کرد و نتیجهای پیچیده و مرکب است که خود نیز بر پایه کشمکش است نه مماشات – به طور گسترده، عمیق و طولانیمدت تکامل و رشد یافته است.
در جمعبندی نهایی میگوییم که مراکز تفکر در غرب (که محیط سازنده تصمیمگیری در آنجا هستند) مرتکب خطایی خواهند شد که در زمره خطاهای ژئوپلیتیک طبقهبندی میشود. این نوع خطاها برای منافع و وجود تمدنی و سیاسی کشنده و ویرانگر خواهند بود، اگر گمان کنند که روایت شیعی با آنان همانگونه رفتار خواهد کرد که روایت سنی کرد. زیرا روایت شیعی اساساً هیچگاه قصد اتحاد با غرب را در برنامه خود – چه عقیدتی و چه سیاسی – نداشته است تا سپس عليه آن طغیان کند.
غرب و مراکز فکری آن باید درک کنند که روایت شیعی بر این مفهوم استوار است که این روایت است که حق شرعی رهبری امت اسلامی و حفظ اصول و منافع آن را دارا است.
این روایتی است که به تدریج و آهسته پیش میرود، بله، اما پیشرفتی برنامهریزی شده است زیرا حقیقی و ذاتی، عاقلانه و منطقی است.
و ای کاش در اینجا میتوانستم بیش از این فاش کنم، و آرزو دارم به دلایل واقعی که آمریکا و موجود ناقص خلق شدهاش را بر آن داشت تا شهید اسماعیل هنیه را دقیقاً در تهران ترور کند و نه جای دیگر، بپردازم.
مرکز دراسات الشهيد الخامس


