سرآغازهای غلط، با فرجامی هولناک پایان می‌یابد

تاریخ:

 سرآغازهای غلط، با فرجامی هولناک پایان می‌یابد

یعقوب الأوسي

در مراحل تحوّل‌های سیاسی بزرگ، آغازها مانند قطبنمایی هستند که جهت را مشخص می‌کنند. اگر این آغاز اشتباه یا شتابزده باشد، پایانی که در انتظار است تنها یک شکست گذرا نخواهد بود، بلکه فاجعه‌ای همه‌جانبه است. این دقیقاً همان چیزی است که پس از سقوط رژیم صدام حسین و دارودسته‌اش در عراق اتفاق افتاد.

در لحظه‌ای سرنوشت‌ساز از تاریخ عراق، رهبران شیعه زمام تصمیم‌گیری را به‌دست گرفتند. قرار بود دولت بر اساس بنیان‌های استواری بازسازی شود که دهه‌ها ظلم و استبداد را پایان دهد. امّا آنچه اتفاق افتاد، کاملاً برعکس بود. برخی از این رهبران — خواه از روی میل، ساده‌لوحی، کم‌تجربگی یا برداشت‌های نادرست — نظام سیاسی‌ای را پذیرفتند که آمریکا به آن‌ها تحمیل کرده بود: نظامی مملو از تله‌های سهمیه‌بندی طائفی که روح دموکراسی را نابود می‌کند و قدرت را نه بر اساس شایستگی، که بر اساس هویت تقسیم می‌کند.

این آغازهای اشتباه، نظامی معیوب به‌وجود آورد که هرگز معنای «اکثریت مسئول» را نفهمید، بلکه تسلیم معادلهٔ «سهمیه‌بندی» شد؛ معادله‌ای که هر فرصتی برای ظهور یک اپوزیسیون واقعی یا انتقال مسالمت‌آمیز قدرت را از بین برد. دموکراسی که باید بر اساس «حکومت اکثریت با حفظ حقوق اقلیت» ساخته می‌شد، به پروژه‌ای برای تقسیم نفوذ، ترویج توهمات و تسویه‌حساب‌های شخصی تبدیل شد.

با گذشت زمان، این اختلال عمیق‌تر شد، به‌ویژه زمانی که درهای فرآیند سیاسی به روی نیروهایی گشوده شد که هرگز به دولت و قانون اساسی باور نداشتند، بلکه مشارکت سیاسی را پوششی برای بازسازی موقعیت خود و تسویه‌حساب‌های تاریخی می‌دیدند.

رهبران شیعه نباید در این نقطه متوقف می‌شدند، امّا متأسفانه مرتکب اشتباهات مهلکی شدند. آن‌ها نه‌تنها از آنچه از روحیهٔ ملی‌گرایی جمعی باقی مانده بود محافظت نکردند، بلکه فرهنگ غنایم را ترویج دادند و به فرصت‌طلبان و ماجراجویان اجازه دادند تا مافیای سیاسی و طبقات اجتماعی جدیدی ایجاد کنند که امروز در خیابان‌های عراق به‌وضوح دیده می‌شود.

بدتر از آن، این نیروها اجازه دادند تروریست‌ها و طائفه‌گرایان بار دیگر به صحنه بازگردند، نه‌تنها از طریق «قوانین عفوِ ذلّت‌بار»، بلکه از طریق آغوش و مصافحاتِ تحقیرآمیز. چگونه یک پدر یا همسر شهید می‌تواند صحنه‌ای را تحمل کند که رهبران شیعه، قاتلان عزیزانش را در آغوش می‌گیرند؟ چگونه می‌توان ملاقات با علی حاتم سلیمان را توجیه کرد، کسی که حمله‌های گسترده‌ای علیه دولت و مؤلفه‌های آن سازمان داد؟

آنچه اتفاق افتاد تنها یک عقب‌نشینی نبود، بلکه خیانتی آشکار به خون شهدا بود. و زمانی که یک رهبر یا رئیس بلوک سیاسی در برابر کانون‌های تروریستی در وادی حوران — که با حمایت خارجی حفاظت می‌شوند — عاجز می‌ماند، این ناتوانی چیزی جز نشانهٔ بارز شکست و سستی نیست.

بله، آغاز اشتباه بود و نتایج فاجعه‌بار. آخرین فصل این تراژدی، مواضع اخیر برخی از کسانی است که خود را «شرکای میهن» می‌نامند، مانند مشهدانی و دیگران، که وطن را تنها غنیمتی قابل‌تقسیم می‌بینند، نه آرمانی که باید از آن دفاع کرد.

در پرتو این واقعیت دردناک، باید با خود صادق باشیم: شیعیان عراق امروز فاقد رهبری قاطع هستند، رهبری که بتواند هر نهادی را در چارچوب خود نگه دارد، بدون ترس یا مصالحه. و حتّی اگر چنین رهبری وجود داشته باشد، برخی از این چهره‌ها به‌خاطر ترس از منافع خود یا تحت فشار خارجی، از او جدا خواهند شد.

با این حال، تکلیف شرعی و اخلاقی ما روشن و بدون ابهام است: باید در برابر ظلم بایستیم، فاسدان را رسوا کنیم، حق را فریاد بزنیم و نباید مانند تماشاگران بی‌طرف بر تپه‌ها بایستیم — این موضعِ سست‌عنصران است، و ما از آن‌ها نیستیم و نخواهیم بود.

چرا که سخن حق در برابر سلطان ستمگر، برترین جهاد است.


مرکز دراسات الشهيد الخامس

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here

پست را به اشتراک بگذارید:

عضویت در خبرنامه

spot_img

محبوب

مطالب مرتبط
مطالب مرتبط

پیام مرجعیت به چارچوب هماهنگی، بیش از پنهان بودن، آشکار است!

پیام مرجعیت به چارچوب هماهنگی، بیش از پنهان بودن،...

چند پرسش دموکراتیک!

چند پرسش دموکراتیک! عماد عبد اللطيف سالم وزیر دارایی بریتانیا در...

خلع سلاح حزب الله

خلع سلاح حزب الله نعیم الخفاجی شیعیان عراق به مصیبت وجود...

 اربعین نماد مقاومت و یکپارچگی مسلمانان

 اربعین نماد مقاومت و یکپارچگی مسلمانان کرار عباس ابراهيم التميمي مقدمه در...