موساد در کردستان عراق؛ تاریخچه و استراتژی
نویسنده: مسعود کیا
مقدمه
به گواه تاریخ، صهیونیستها و سرویسهای امنیتی اسرائیل، حضوری دیرینه در کردستان عراق داشته و دارند. چنانکه از اواخر سال 1958 [1337] یک شبکه اطلاعاتی رسمی سهجانبه، شامل موساد، سرویس امنیت ملی ترکیه و سازمان اطلاعات و امنیت ایران (ساواک) تشکیل شد که آن را «نیزه سهسر» نامیدند. اسرائیل طی سالها کوشید با شبکهسازی، جای پای خود را در کردستان براساس داکترین بن گویرین و ایجاد ناامنی در مناطق پیرامونی اسرائیل مستحکم کند.
ایجاد آشوب در کردستان
اسرائیلیها برای جلب نظر کردها و سوارشدن بر احساسات آنها، همانگونه که برای اثبات خود، تاریخسازی کرده بودند، برای کردها نیز دست به تاریخسازی جعلی زدند. مرتضایی، مسئول نمایندگی ایران در اسرائیل، در گزارشی خیلی محرمانه در 3/4/1354 به وزارت امور خارجه چنین نوشت: «اسرائیل در سالهای اخیر کوشیده است که بین ملت یهود و کرد شباهتهایی را اثبات و سرنوشت کردها را با سرنوشت خود یکسان قلمداد کند.»
مطابق این راهبرد، حملات سازمانیافته کردها به سرکردگی مصطفی بارزانی با حمایت موساد بر علیه حکومت وقت عراق در سال 1961 آغاز شد و تا چهارده سال با حمایت مستقیم رژیم شاه و سرویس موساد اسرائیل تداوم یافت. در اوایل دهه 1340 مقامات ساواک ملاقاتی بین مصطفی بارزانی و رئیس ستاد ارتش اسرائیل سپهبد «روی تسور» و همچنین دو مقام بلندپایه دیگر از وزارت دفاع اسرائیل ترتیب دادند. هیئت اسرائیلی از پیرانشهر با لباس کردی وارد خاک عراق شد و در آنجا با بارزانی ملاقات کرد. درخواست عمده کردهای بارزانی از هیئت اسرائیلی، امکانات لجستیک برای گسترش دوره عملیات و تغییر از ماهیت جنگ چریکی به جنگ منظم و گسترده بود.
اولین حمایت اسرائیل پس از آن، بعد از جنگ 1967 (جنگ ششروزه) صورت گرفت که تجهیزات روسی غنیمت گرفته شده از ارتشهای مصر و فلسطینیها را تحویل کردهای بارزانی داد و ماهیانه مبلغ پانصد هزار دلار به آنها پرداخت کرد. این حمایت قوی موساد باعث شد تا مصطفی بارزانی به همراه پسرش مسعود در پاییز 1352 از اسرائیل دیدار کنند. کردها، اسرائیل را بهعنوان الگویی برای دستیابی به خواستههایشان از جمله «استقلال» و تشکیل یک کشور کُرد میدیدند و حتی نخستوزیران و اعضای ارشد تشکیلات نظامی اسرائیل از سال ۱۹۶۳ تحکیم روابط مخفیانه با کردها و اعطای کمکهای نظامی به آنها را در دستور کار خود قرار دادند[1].
آموزش نظامی در کردستان عراق توسط کارشناسان اسرائیلی
عملیات اسرائیل و آمریکا و طرح و برنامه تجزیه کردستان، با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، قوت و شدت بیشتری گرفت. تا جایی که بهتدریج کردستان عراق، مأمن و پایگاه اصلی برای تهاجم به ایران و هدایت عملیات تروریستی در خاک ایران گردید. در سال ۲۰۰۴ مسعود بارزانی به اسرائیل سفر کرد و با نخستوزیر سابق اسرائیل، آرین شارون، ملاقات نمود. بعد از مسافرت وی به اسرائیل گاردین گزارش داد که اسرائیل مشغول کمک به کردها در شمال عراق است تا توان نظامی آنها را افزایش دهد. روزنامه فرانسوی فیگارو در ژانویه ۲۰۱۲ گزارش داد که مأموران موساد، تبعیدیان ایرانی و بهخصوص کردها را تعلیمات نظامی و جاسوسی داده تا در ایران عملیات خرابکاری انجام دهند. بر اساس گزارش فیگارو، قسمتی از این آموزش دررابطهبا حمله به تأسیسات هستهای ایران و ترور متخصصین هستهای بوده است.
استراتژی سهوجهی اسرائیل در کردستان عراق
استراتژی اسرائیل در کردستان عراق را بایستی در چارچوب الگوی سهوجهی «اتحاد، مواجهه و جنگ نیابتی»، مبتنی بر دکترین بن گورین، تبیین نمود. برایناساس «مواجهه با ایران در چارچوب دشمن مشترک»، «امید برای همذاتپنداری و اتحاد» و «کردستان در برابر حماس»، عناصر سهگانهای هستند که اسرائیل را نسبت به استقلال کردستان عراق راغب کرده است.
- مواجهه با ایران در چارچوب دشمن مشترک: بدیهی است که اعمال فشار بر جمهوری اسلامی ایران مهمترین اولویت استراتژی اسرائیل در حمایت از استقلال کردستان عراق به شمار میآید. در صورتی که خاک کردستان عراق از سیطره حکومت مرکزی عراق خارج شود، حضور اسرائیل در این منطقه به ویژه با توجه به نیازهای اقتصادی اقلیم و تلاش اسرائیل برای حضور در نزدیکترین منطقه مرزی با ایران، تسهیل مییابد و از طرفی یک بحران جدی امنیت ملی برای ایران را تولید می نماید.
- همذاتپنداری و امید برای اتحاد: تصور اسرائیلیها بر آن است که کردها خود را نسبت به عربها، در چارچوب «دگرِ هویتی» تعریف میکنند و به دنبال پررنگکردن مرزهای هویتی با عربها هستند. گرایشات و فرهنگ تقریباً سکولار کردهای عراق به گونهای که تلاش میکنند خود را خارج از تقسیمبندیهای شیعه و سنی در عراق معرفی کنند و نیز، اجتناب از هر گونه موضع شدید در قبال فلسطین، موجب شده است تا اسرائیلیها هوشمندانه، مواضع همذاتپندارانه را دراظهارات خود نسبت به استقلال کردستان عراق به کار برند. اتخاذ این مواضع نه تنها بر حق موجودیت و مشروعیت اسرائیل در فضای منطقهای و بینالمللی صحه میگذارد بلکه امید آنها را برای برقراری روابطی دوستانه و نزدیک با کردستان عراق به گونهای که نسبت به مواضع سیاسی همدلانه با تلآویو و اقدامات اقتصادی همچون انتقال نفت، اطمینان داشته باشند، افزایش خواهد داد.
- کردستان در برابر حماس: به نظر میرسد یکی از مهمترین اهدافی که اسرائیل در حمایت از کردستان عراق، دنبال میکند، اتخاذ جنگ نیابتی بر علیه ایران و تبدیل موقعیت این منطقه برای خود، به مثابه حماس برای حامیان این جنبش است. به عبارت دیگر اسرائیل بر این تصور است که اگر بتواند با کردستان مستقل، ارتباط نزدیکی برقرار سازد، به یک اهرم فشار مؤثر در مقابل جمهوری اسلامی ایران دست خواهد یافت. در صورتی که وضعیت کردستان آنگونه که تلآویو به دنبال آن است، پیش رود، اسرائیل به یک فرصت کمسابقه برای بده بستان و معاملهگری بر سر کردستان در مقابل حماس و نوار غزه دست خواهد یافت.
نتیجهگیری
بر طبق اسناد تاریخی، سرویسهای امنیتی اسرائیل حضوری پررنگ در تحولات سیاسی و امنیتی کردستان داشته و دارند. مطابق دکترین امنیتی بن گورین، اسرائیل بایستی به تنش و ایجاد بیثباتی در منطقه پیرامونی خود همت گمارد تا از طریق ایجاد بحران برای پیرامون، امنیت و ثبات را برای خود استحصال کند. برایناساس، اسرائیل از طریق جعل تاریخ و سوارشدن بر احساسات مناطق کردنشین، بسط و تعمیق روابط اقتصادی و تجاری و کمکهای لجستیکی و نظامی، درصدد بالکانیزه کردن منطقه از طریق تجزیه ایران و عراق است.
منبع: پایگاه تحلیلی شهید خامس
[1] یونی بنمناحیم، افسر سابق سرویس اطلاعات نظامی ارتش رژیم صهیونیستی و نویسنده و تحلیلگر سیاسی اسرائیلی