زمانی که بزرگان میروند.. و اثرشان باقی میماند..!
ريما فارس
لحظاتی در تاریخ وجود دارد که فراتر از یک وداع ساده برای یک فرد برجسته هستند و به گواهی بر تأثیر عمیق و پایدار او تبدیل میشوند. زمانی که مردی میرود که تنها یک فرد در جامعه نبود، بلکه تجلی یک ارزش بود، فقدان او به معنای از دست دادن گنجی غیرقابل جبران است؛ به ویژه سید حسن نصر الله. نکته در این نیست که چه تعداد از مردم او را تشییع کردند، بلکه در احساسات صادقانهای است که موجی از عشق خالص را به همراه دارد، آن عشقی که نه با نفوذ ساخته میشود و نه با منافع تحمیل میگردد، بلکه از ایمان عمیق به ارزش انسان و تأثیر او سرچشمه میگیرد.
تأثیر بزرگواران تنها با دستاوردهای ملموس آنها اندازهگیری نمیشود، بلکه با آنچه در روح کسانی که آنها را میشناختند، باقی میماند. آنها ممکن است با جسم خود بروند، اما همچنان در وجدان مردم جاودانه میمانند، در درسهایی که از آنها آموختند، در ارزشهایی که کشتند و در اثری که با نسلها تجدید میشود. فقیرانی که در کنار آنها نیاز را احساس نکردند، جوانانی که از آنها آموختند که وفاداری بالاتر از منافع گذراست، و فرهنگدوستانی که در فقدان آنها معماهایی را پیدا کردند که با جوهر نوشته نمیشوند، بلکه در وجدان حک میشوند، همه بخشی از این فقدان بزرگ بودند.
از دست دادن رهبران واقعی تنها به معنای غیبت جسمی آنها نیست، بلکه لحظهای است برای درک عمق خلأی که آنها باقی میگذارند. اما همزمان، این خلأ به تاریکی ختم نمیشود، بلکه به شعلهای از آگاهی و مسئولیت تبدیل میشود. وداع پایان نیست، بلکه شروعی برای استمرار تأثیر است، زیرا ارزشهایی که بزرگواران آنها را زندگی میکنند، هرگز نخواهند مرد، بلکه در کسانی که میراث آنها را به دوش میکشند تجدید میشوند.
شاید مرگ پایان جسم باشد، اما پایان تأثیر نیست. تاریخ گواهی میدهد که ارزشهای حقیقی جاودانه میمانند و مردانی که زندگی خود را وقف مردم کردهاند به یاد نمیروند، بلکه جزئی از حافظه ملل و وجدان مردم میشوند. بنابراین، فقدان تنها یک غیبت شخص نیست، بلکه لحظهای از آگاهی جدید است که به همه یادآوری میکند که گنج واقعی نه در طلا و پول، بلکه در افرادی است که تفاوت را در زندگی دیگران ایجاد میکنند.