گزینههای مرجعیت شیعه، پس از آیتالله سیستانی(حفظه الله)
گزینههای مرجعیت شیعه، پس از آیتالله سیستانی(حفظه الله)
دوران پس از وفات حضرت آیتالله علی سیستانی، که 94 سال عمر دارد (متولد سال 1930)، مرحلهای دشوار و پیچیده به نظر میرسد؛ شاید دشوارترین مرحله در مقایسه با مراحل تاریخی مشابه دیگر که در آن موارد، گزینهها با پراکندگی روبرو بودند. به عنوان مثال، دوران پس از درگذشت شیخ الشریعه اصفهانی در سال 1920، که چهار مرجع بزرگ را به جا گذاشت: شیخ میرزای محمد حسین نائینی، شیخ ضیاءالدین عراقی، شیخ عبدکریم حائری و سید أبو الحسن اصفهانی.
در آن دوران، سید ابوالحسن اصفهانی تنها پس از درگذشت عراقی، نائینی و حائری به مرجعیت عالی رسید. این وضعیت مشابه به مرحله پس از فوت سید أبو الحسن اصفهانی در سال 1946 است، که او نیز سه مرجع دیگر را به جا گذاشت: سید حسین بروجردی، سید عبد الهادی شیرازی و سید محسن حکیم، و مرجعیت عالی سید حکیم تنها پس از درگذشت بروجردی در سال 1961 تثبیت شد. همچنین، مرحله پس از رحلت امام خمینی در سال 1989 که در آن زمان، سید أبو القاسم خویي، سید محمد رضا گلپایگانی و شیخ محمد علی اراکی در صحنه بودند. سپس مرحله پس از درگذشت سید خویي در سال 1992 به وقوع پیوست که مرجعیت سید محمد رضا گلپایگانی، به همراه سید عبد الاعلى سبزواری و شیخ محمد علی اراکی، جزو این مراحل بودند. بعد از آن، دوران مرجعیت سید علی سیستانی، سید علی خامنهای، سید محمد صدر، سید محمد سعید حکیم، شیخ حسین وحید خراسانی و شیخ ناصر مکارم شیرازی آغاز شد که این نامها پس از درگذشت سید گلپایگانی و سید سبزواری همچنان در صدر بودند.
به نظر میرسد که گزینهها در نجف اشرف بعد از درگذشت مرجع عالیقدر سید علی سیستانی، بر اساس ظاهر، آسان و مشخص باشد؛ زیرا تقریباً محدود به دو مرجع شناختهشده در حوزه، یعنی شیخ محمد اسحاق فیاض، که 94 سال دارد (متولد 1930) و شیخ بشیر حسین نجفی، که 82 ساله است (متولد 1942) میشود. با این حال، این دو انتخاب نه نهایی هستند و نه بهواقع خلأ را پر میکنند، چرا که آنها نیز به سن بالا رسیدهاند و از بیماریهای معمول سن پیری رنج میبرند، و بنا بر عُرف و احتمال، پیش از سید سیستانی یا در مدت کوتاهی پس از او از دنیا خواهند رفت، همانطور که پیشبینی کردیم در مورد سید محمد سعید حکیم.
دشواری دوران پس از آیتالله سیستانی به سه علت عمده زیر بر میگردد:
کمبود گزینهها: بهویژه گزینههایی که قادر به درک و مدیریت جامعهی پویای شیعه عراقی باشند و بتوانند بهطور عمومی نظام اجتماعی و حرکت دولت را راهبری کنند. این موضوع بهخصوص با توجه به مسئولیتهایی که مرجعیت نجف از سال 2003 به عهده دارد، حائز اهمیت است؛ زیرا عراق پیش از 2003 با عراق بعد از آن تفاوت دارد و این تفاوت بر وظایف و نحوه عملکرد مرجعیت تأثیر میگذارد و بهطور خودکار دامنه تأثیر مرجعیت در امور عمومی و نظام اجتماعی را بهطور گستردهای فعال میکند. از این رو، معضل اصلی نه فقط در موضوع مرجع اعلم، بلکه در انتخاب مرجع کارآمدتر در مدیریت مسائل عمومی است که از مقبولیت عمومی برخوردار باشد.
ظهور خطوط خاص در حوزه علمیه: این خطوط در حال حاضر قادر نیستند نسبت به مرجعیت آیتالله سیستانی در زمان حیاتش ایجاد چالش کنند، اما منتظر رحلت او هستند تا در امور عمومی حضوری قوی و مؤثر داشته باشند. این وضعیت به معنای بروز محورهای جدی از اختلافات و تعارضات در سطوح خصوصی و عمومی است. در اینجا خطر کمبود گزینهها در خط مرجعیت عمومی دو چندان میشود، بهویژه اگر این محورها به محل جدال یا تسویهحسابهای سیاسی و برنامههای سیاسی و مذهبی تبدیل شوند.
همزمانی مراحل دشوار در نجف، قم و تهران: میتوان پنداشت که مرحله پس از سیستانی و مراجع صف اول در نجف با دوران پس از آیتالله خامنهای، مکارم شیرازی، و وحید خراسانی و مراجع صف اول در قم همزمان خواهد بود، که همگی به سن بالا رسیدهاند. این شرایط دشواری را برای وضعیت عموم شیعیان، و بهویژه وضعیت مرجعیت نجفی فراهم میآورد؛ زیرا وجود مراجع بزرگ و تأثیرگذار در سطح جهانی شیعه در نجف و ایران نقشی در حمایت متقابل و همکاری ایفا میکند؛ اما غیبت مرجعیت مؤثر قم، از نظر معنوی مشکل را در نجف و در بسیاری از کشورهای شیعهنشین عمیقتر میکند.
بدون شک، مرجع عالیقدر نجف بعد از آیتالله سیستانی باید از درون نجف باشد؛ دلایل زیادی برای این امر وجود دارد، برخی به تاریخچه نظام مرجعیت شیعه و مرکزیت سنتی نجف در این نظام مرتبط است، و برخی دیگر به وضعیت اجتماعی و سیاسی شیعه عراق پس از سال 2003 مربوط میشود، و سومین دلیل به وجود گزینههای مرجعیتی برمیگردد که شاید در نجف مقبولیت داشته باشد، حتی اگر همراه با محدودیت و دشواری باشد. بنابراین، احتمال بازگشت حوزه نجف به مرجعیتی از خارج از آن بسیار بعید است، فارغ از شرطهای آعلمیت، عدالت و دیگر معیارهای برتری. در اینجا صحبت فقط درباره موضوع مرجعیت تقلید نیست؛ زیرا تقلید هرگز معضلی نبوده است، بلکه بحث درباره مرجعیت عالیرتبهای است که به امور عمومی رسیدگی میکند.
چهار تصویر فرضی از وضعیت نجف در مرحله پس از سیستانی وجود دارد که این تصاویر در دایره احتمالات قرار میگیرند و در اینجا بدون در نظر گرفتن درصد تحقق آنها، مطرح میشوند:
سناریوی اول: پذیرش مسئولیت از سوی یکی از دو مرجع بزرگ نجف، یعنی شیخ محمد اسحاق فیاض یا شیخ بشیر نجفی. این سناریو با مشکل پیری آنها و بیماریهای معمول سن مواجه است و بنابراین، منطقی به نظر میرسد که این گزینه را کنار بگذاریم و به مرحله بعد از آنها بپردازیم.
سناریوی دوم: عهدهگیری مرجعیت عالی توسط یکی از مراجع صف دوم در نجف، همچون سید علاء الدين الغريفي یا شیخ محمد اليعقوبي. این گزینه به دلیل مشکلات مربوط به پذیرش عمومی در میان حوزه علمیه، نمیتواند به عنوان یک گزینه معتبر مطرح شود و لذا باید این سناریو را نیز کنار گذاشت.
سناریوی سوم: تعیین یکی از مراجع مقیم قم که مدرک خود را از حوزه نجف گرفتهاند و هنوز هم به روشهای آن متصل هستند، مانند شیخ حسین وحید خراسانی یا سید کاظم حائری از سوی حوزه علمیه نجف. این گزینه نیز امکانپذیر نیست زیرا مراجع مقیم در قم سن بالایی دارند و بیمار هستند، و توانایی برگشت به نجف را ندارند. همچنین برخی از علمای عراقی و ایرانی در قم مانند سید کمال حیدری در این سناریو قرار میگیرند که آنها نیز مقبولیت عمومی حوزه نجف را ندارند، بنابراین باید این گزینه را نیز کنار گذاشت.
سناریوی چهارم: بروز یکی از فقهاء برجستهای که در سطح خارج از بحث تدریس میکند، که گزینهای به مراتب واقعیتر به نظر میرسد. از جمله این فقهاء میتوان به: شیخ محمد باقر ايرواني، شیخ محمد هادی آل راضی، شیخ حسن جوهری، سید علی سبزواری، شیخ محمد سند، سید محمد رضا سیستانی و سید علی اکبر حائری اشاره کرد.
فقهاء پیشنهادی برای مرجعیت نجف
گزینه پیشروی یکی از فقهاء بزرگ نجف، غیر از مراجع کنونی، برای تصدی مقام مرجعیت بعد از آیتالله سیستانی، گزینهای بسیار قابل قبول و واقعگرایانه از نظر جامعه حوزه نجف به شمار میرود. از جمله این فقهاء:
- شیخ محمد باقر ايرواني:
او از یک خانواده علمی و دینی اهل نجف است که نسبش به شیخ فاضل ايرواني میرسد و از منطقه آذربایجان آمده است. وی در سال 1949 در نجف اشرف به دنیا آمد و در مدارس منتدى النشر که تحت نظارت علامه شیخ محمد رضا مظفر بود، تحصیل کرد. او در دوران دبیرستان به تحصیلات دینی در حوزه علمیه پیوست و به مرحله درس خارج رسید و در کلاسهای آیتالله محمد باقر صدر، آیتالله أبو القاسم خویي، آیتالله علی سیستانی و آیتالله محمد سعید حکیم شرکت کرد. او تدریس سطوح عالی را آغاز کرد و بعد از مهاجرت به ایران، تدریس در سطوح بالا و سپس بحث خارج را از سال 1991 ادامه داد. او پس از سقوط رژیم بعث به نجف برگشت و دروس بحث خارج را از سر گرفت و درس او هماکنون بزرگترین درس در نجف است. - شیخ محمد هادی آل راضیاو از نوادگان شیخ راضی نجفی، جد خانواده علمی و دینی مشهور آل راضی است که از فرع عشیره آل علی، یکی از عشایر بنی مالک میباشد. وی در سال 1949 در نجف اشرف متولد شد و در مدارس منتدی نشر که تحت نظارت فقیه مجدد شیخ محمد رضا مظفر بود، تحصیل کرد. او به تحصیلات دینی پرداخت و در مراحل مختلف درسی پیشرفت کرد تا به مرحله بحث خارج رسید. در این مسیر، از جمله از آیات عظام همچون سید محمد باقر صدر، سید ابو القاسم خویی و دیگران بهره برد. در سال 1980 و پس از اعدام استادش سید محمد باقر صدر و تحت تعقیب قرار گرفتن شاگردان او، به ایران مهاجرت کرد. بعد از بیش از ده سال تدریس در مرحله سطوح عالی در حوزه علمیه قم، در سال 1992 تدریس بحث خارج را آغاز کرد. پس از سقوط رژیم بعث، او به نجف برگشت و به تدریس و انجام وظایف دینی و علمی خود ادامه داد.
- شیخ حسن جواهری:
او از یک خانواده علمی و دینی مشهور در نجف است که به مهمترین مرجع شیعه در زمان خود، یعنی شیخ محمد حسن نجفی، برمیگردد (که به دلیل کتاب فقهیاش «جواهر الكلام» به «جواهری» معروف شده است). او در سال 1949 در نجف اشرف متولد شد و همزمان به تحصیلات دانشگاهی و دینی پرداخت. در سال 1971 از دانشکده فقه فارغالتحصیل شد و به مرحله بحث خارج رسید و در این دوران نیز در دروس پدرش شیخ محمد تقی جواهری و همچنین سید ابو القاسم خویی و سید محمد باقر صدر شرکت کرد. در سال 1979 به اتهام فعالیتهای سیاسی اسلامی دستگیر شد و به ایران تبعید گردید. در آنجا دوباره به تحصیل و تدریس و فعالیتهای علمی و اندیشهورزی در حوزه علمیه قم پرداخت و در دروس آیات عظام مانند میرزای شیخ جواد تبریزی و شیخ حسین وحید خراسانی حاضر شد. او تدریس بحث خارج را در سال 1988 آغاز کرد و در مجمع فقه اسلامی در جده و همچنین در مجمع جهانی اهل بیت عضویت داشت. پس از سقوط رژیم بعث در سال 2003 به نجف برگشت و فعالیتهای علمی و دینی خود را در حوزه علمیه ادامه داد. - سید علی الموسوی السبزواری:
سید علی، پسر مرجع دینی سید عبد الاعلی الموسوی السبزواری، در سال 1945 در نجف اشرف متولد شده است. وی تحصیلات بحث خارج را تحت نظر پدرش و سید ابو القاسم خویی گذرانده است. منابع معتبری ذکر کردهاند که پدرش پیش از وفات به او توصیه کرده بود که به مرجعیت نپردازد و بیشتر بر موضوعات علمی و کمک به نیازمندان تمرکز کند؛ بنابراین، او از اعلام خود بهعنوان مرجع تقلید نیز جلوگیری میکند. همچنین، او از مشکلات بیماری مزمن رنج میبرد که این مساله نیز در این باره تاثیرگذار است. - شیخ محمد سند:
او در سال 1961 در پایتخت بحرین، منامه، متولد شد. در بحرین هم به تحصیلات دانشگاهی و هم به تحصیلات دینی پرداخت، سپس تحصیلات خود را در لندن ادامه داد. در سال 1980 به حوزه علمیه قم رفت و تا مرحله بحث خارج تحصیل کرد. از سال 1984 به تدریس دروس بزرگترین مراجع قم، از جمله سید محمد روحانی، میرزای شيخ هاشم آملی، سید محمد رضا گلپایگانی و میرزای شیخ جواد تبریزی، مشغول شد و بعد از ده سال تدریس در مرحله سطوح، تدریس بحث خارج را آغاز کرد. او در سال 2010 به نجف اشرف نقل مکان کرد و به تدریس در حوزه علمیه آنجا ادامه داد. - سید محمد رضا الحسینی سیستانی:
او فرزند بزرگ مرجع عالیقدر نجف، سید علی سیستانی، است. در سال 1962 در نجف اشرف متولد شد و در حوزه علمیه آنجا تحصیلات خود را تا مرحله بحث خارج ادامه داد و در دروس پدرش و همچنین سید ابو القاسم خویی و سید علی بهشتی شرکت کرد. او نقش مهمی در کنترل امور پدرش و دفاتر مرجعیت بعد از سقوط نظام بعث ایفا کرد و به واسطهای میان پدرش و دولت عراق، گروههای سیاسی و نهادهای اجتماعی تبدیل شد. - سید علیاکبر حسینی حائری:
او برادر مرجع سید کاظم حائری است و از خانوادهای علمی و دینی است که ریشه آن به شهر شیراز ایران برمیگردد. او در سال 1948 در نجف اشرف متولد شد و در حوزه علمیه آنجا به تحصیل پرداخت و در دروس بحث خارج نزد سید محمد باقر صدر و دیگر علمای نجف شرکت کرد. او از جوانی مجاهد و مخالف رژیم بعث بوده و در انتفاضه رجب در سال 1979 نقش مؤثری ایفا کرده است. بعد از دستگیری و زندانی شدن به حبس ابد، به سال 1980 به ایران تبعید شد و از آنجا به کار علمی و جهادی ادامه داد و به تدریس رسید. او بعد از بازگشت به نجف، تدریس بحث خارج را دوباره از سر گرفت.
سرانجام، بسیاری از این فقهاء—شیخ محمد باقر ايرواني، شیخ هادی آل راضی و شیخ حسن جوهری—به عنوان گزینههای قابل قبول برای مرجعیت بعد از آیتالله سیستانی شناخته میشوند. این احتمال وجود دارد که بعد از رحلت آیتالله سیستانی، گروه قابل توجهی از شیعیان به این افراد مراجعه کنند. این اولین بار در تاریخ مرجعیت شیعه است که همه نامزدهای برگزیده برای تصدی مقام مرجعیت از نجف اشرف متولد شدهاند و اکثر آنها از خانوادههای دینی و علمی معروف عراقی هستند.
اگرچه این سناریو واقعی و قابل قبول به نظر میرسد، اما احتمالاً نمیتواند مرجعیت نجف را یکپارچه کند و یک مرجع عالیقدر در تراز آیتالله سیستانی معرفی کند، بلکه در واقع یک نظام چندمرجعی شکل میگیرد که ممکن است برای حدود یک دهه پس از رحلت سیستانی باقی بماند. این وضعیت به دلیل موضوعات و مشکلات خاص و شخصی که ممکن است وجود داشته باشد، رویداد «اجماع» را غیرممکن میکند.
نکته اصلی این است که نظر مرجعیت خود آیتالله سیستانی، که به خاطر نفوذش بر اساتید حوزه و دانشآموختگان مورد توجه است، میتواند نقش کلیدی در تعیین مرجعیت در دوران پس از خود ایفا کند.
افرادی که خارج از رویههای سنتی و مرسوم حوزه قصد دارند خود را بهعنوان مرجع تقلید منصوب کنند، چه عراقی و چه ایرانی یا از کشورهای دیگر، به دلیل عدم پایبندی به سیر طبیعی و متوازن از تحصیلات دینی و اجتهادی، نمیتوانند در زمره نامزدهای مرجعیت قرار بگیرند.