زنان تأثیرگذار عراق: از دربار عباسی تا جنبشهای مدرن
علی نوریان
در کتب «تراجم» و «الطبقات»، نام بسیاری از زنان مسلمان به عنوان دانشمندانی که در طول قرنها به غنیسازی علوم اسلامی پرداختهاند، ذکر شده است. همچنین، تعدادی از این زنان در عرصه حکومت و سیاست فعال بوده و برخی دیگر به خاطر اشعار و ادبیات خود شهرت یافتهاند. در این نوشتار، به بررسی مهمترین شخصیتهای زن عراقی که در شکوفایی تمدن اسلامی نقشآفرینی کردهاند، میپردازیم.
خيزران و نفوذ بیبدیلش در خلافت عباسی
خیزران، بانوی اصالتاً یمنی، توسط سومین خلیفه عباسی، محمد بن عبدالله المهدی، به خدمت گرفته شد. او به شدت مورد توجه و عشق خلیفه قرار گرفت، بهگونهای که خلیفه او را آزاد کرده و به عقد خود درآورد. بدین ترتیب، خیزران به مقام بانوی اول دربار عباسی ارتقاء یافت. در ساختار قدرت عباسی، خیزران از جایگاه ویژهای برخوردار بود و به تدریج به اداره برخی امور دولتی و برقراری ارتباط با فرماندهان و وزرا پرداخت. پس از درگذشت همسرش و به قدرت رسیدن پسرش، موسی الهادی، او تلاش کرد که همان روند نفوذ و قدرت را ادامه دهد.
ابن جریر طبری در کتاب خود با عنوان «تاریخ الرسل والملوک» بیان میکند: «الخیزران خواست تا با موسی الهادی همانند پدرش رفتار کند و به استقلال در امور خلافت دست یابد.» با این حال، الهادی از مشارکت مادرش در امور خلافت خودداری کرد، که این امر خیزران را به طراحی نقشهای برای خلاص شدن از او واداشت. به گفته طبری، او به یکی از کنیزان خود دستور داد تا در زمان بیماری الهادی، او را با خفگی به قتل برساند. پس از این واقعه، خیزران در کنار پسر دیگرش، هارونالرشید، قرار گرفت و در امور حکومتی با او همکاری کرد. با این حال، این همکاری نیز طولی نکشید و در سال ۷۸۹ میلادی، دو سال پس از مرگ الهادی، خیزران درگذشت. این نشاندهندهی نفوذ و قدرت زنان در تاریخ اسلام و نقش مهم آنان در سیاست و امور حکومتی دوران عباسی است.
زبيدة بنت جعفر ، پیشگام در بزرگترین پروژههای عمرانی در عصر عباسی
زبیده بنت جعفر بن ابی جعفر المنصور، یکی از بانوان برجسته و بانفوذ دوران عباسی بود که به واسطه ازدواج با هارون الرشید، خلیفه عباسی، به یکی از قدرتمندترین زنان آن عصر تبدیل شد. نام اصلی او «امة العزیز» بود و جدش، منصور، به دلیل سفیدی پوستش او را «زبیده» نامید. زبیده با بهرهگیری از موقعیت خود، در امور حکومتی و مدیریت کشور نقش فعالی ایفا کرد. او پروژههای خیریه بزرگی را در داخل و خارج از بغداد به انجام رساند که از جمله آنها میتوان به ساخت مسجد جامع در کنار رود دجله و مرمت راه حج از کوفه تا مکه اشاره کرد. این پروژه در سال ۱۸۷ هجری قمری و پس از انجام فریضه حج به انجام رسید و به همین دلیل این مسیر به نام «درب زبیده» شناخته شد.
دستاوردهای زبیده به سرزمین حجاز نیز رسید. هنگامی که او به زیارت مکه رفت، با مشکلات فراوانی که حجاج در جستجوی آب با آن مواجه بودند، روبرو شد. بنابراین، دستور حفر کانالهای آبی بزرگ برای تأمین آب را صادر کرد. در این زمینه، جمله معروف او به سرپرست کارگران که از هزینه بالای حفر نگران بود، مشهور است: «کار کن حتی اگر هر ضربه تبر یک دینار هزینه داشته باشد.» گفته میشود که او بیش از ۱٫۷۰۰٫۰۰۰ دینار طلا برای این پروژه هزینه کرده است.
تمامی این پروژهها، لوئیس شیخو (محقق معاصر) را بر آن داشت تا زبیده را بهعنوان مسئول اصلی شکوفایی بغداد در عصر هارون الرشید بشناسد. شیخو در کتاب خود با عنوان «تاریخ ادبیات عرب در قرن نوزدهم و ربع اول قرن بیستم» اشاره میکند که اگرچه مدیریت هارون الرشید در اداره امور کشور قابل تحسین است، اما این شایستگی را در اداره امور خانواده و نزدیکان خود نمیبیند. او بر این نکته تأکید میکند که در این زمینه باید به همسر هارون، ام جعفر، توجه کرد که بهعنوان یکی از نفوذپذیرترین زنان در دولت عباسی شناخته میشود.
یاد و خاطره زبیده، همسر هارون الرشید، بهمدت قرنها در عراق زنده مانده است و بسیاری از عراقیها بهاشتباه بر این باورند که زبیده مالک مقبرهای معروف به زمرد خاتون در مرکز بغداد است. در حالیکه در حقیقت، این مقبره متعلق به بانو زمرد خاتون، مادر خلیفه ناصر الدین الله عباسی است که در قرن سیزدهم میلادی بر بغداد فرمانروایی میکرد.
رابعة العدویه؛ الگوی عشق و عرفان در تاریخ اسلام
رابعة العدویه، یکی از مشهورترین و تأثیرگذارترین زنان صوفی در تاریخ اسلام به شمار میآید. او در قرن دوم هجری در بصره زندگی میکرد و نامش به دلیل این است که چهارمین دختر خانوادهاش بود. او در حدود سال ۱۸۰ هجری درگذشت. منابع تاریخی، به ویژه نوشتههای دانشمندان و فقها، نشاندهنده جایگاه والای رابعة العدویه در میان همعصرانش است. برای نمونه، ابن جوزی در کتاب «صفة الصفوة» اشاره میکند که سفیان ثوری، یکی از فقهای بزرگ اسلامی، به نزد رابعة میرفت تا از او علم و دین بیاموزد.
ابن خلكان نیز در کتاب «وفیات الأعيان» رابعة را به عنوان «یکی از بزرگان عصر خود و مشهور در نیکوکاری و عبادت» معرفی میکند. این توصیفات نشاندهندهی مقام بلند او در جامعهی زمانهاش و تأثیرگذاریاش در زندگی معنوی و اخلاقی دیگران است. رابعة العدویه به خاطر عشق بیبدیلش به خداوند شهرت دارد و به همین دلیل به او عنوان «شهیده عشق الهی» دادهاند. داستانها و روایتهای متعددی درباره این عشق خالص از او نقل شده است. یکی از این روایتها، زمانی است که او در حالتی از مستی عشق الهی دیده شده است.
وی زهد و بیاعتنایی به دنیا را برگزید و به عبادتی خالصانه و کامل روی آورد. روزی یکی از ثروتمندان بصره، به جهت خواستگاری، پیغامی با مهری فراوان برای او فرستاد. رابعه در پاسخ نوشت: «دوری از دنیا موجب آرامش دل و تن است، حال آنکه میل به دنیا غم و اندوه به همراه دارد. بنابراین، برای آخرت توشهای برگیر و برای بازگشت به سوی پروردگار آماده شو. روزهای زندگیات را به مثابه روزه تلقی کن و مرگ را افطار خود بدان. هرگز راضی نمیشوم که خداوند ثروتی فراوان به من عطا کند و مرا حتی برای لحظهای از یاد او غافل سازد.»
افزون بر این، اشعار بسیاری به رابعة العدویه منسوب شده است که صوفیان آنها را نسل به نسل زمزمه کردهاند. از جمله:
«از زمانی که عشق تو را دریافتم، به عمق مفهوم عشق پی بردم و قلب خود را به روی هر دشمنی از دشمنان تو بستم.
ای آنکه از اسرار نهفته دلها آگاه است اما برای ما پنهان ماندهای، با تمام وجود به سوی تو روی آوردم و تو را خواندم.
عشق من به تو بر دو گونه است: عشقی زمینی و عادی که مرا از یاد هر کس جز تو غافل میسازد، و عشقی آسمانی و والا که با برداشتن پردهها از چشمانم، مرا به سوی حقیقت تو هدایت کرده است.»
شهدة الکاتبه؛ ستاره درخشان علم حدیث در بغداد و بنیانگذار نخستین مؤسسه آموزشی در عراق
ام محمد شهدة بنت احمد إبری در سال ۴۸۴ هجری قمری در بغداد متولد شد. خانواده وی از تجار برجستهای بودند که اصالتاً از دینور به بغداد آمده بودند. او از دوران جوانی تحت تعلیم برجستهترین محدثان بغداد قرار گرفت و در پی آن به روایت حدیث پرداخت. به مرور زمان، شهدة به چنان شهرتی در این زمینه دست یافت که لقبهای «مسندة العراق» و «فخر النساء» را به او اعطا کردند.
شهدة کتاب «العمدة من الفوائد والآثار الصحاح والغرائب» را تألیف کرد. او همچنین تعدادی از آثار مهم دیگر، از جمله «العلم» تألیف یوسف بن یعقوب قاضی، «الأموال» تألیف ابوعبید، «قرى الضيف» و «ذم المسکر» تألیف ابن ابی دنیا را روایت کرد. بزرگانی از علمای برجسته عراق مانند ابن عساکر، سمعانی و ابن جوزی از او حدیث نقل کردهاند. شمس الدین ذهبی در کتاب «سیر أعلام النبلاء» به تحسین از او یاد کرده و نوشته است که شهدة با بزرگان و علما همنشینی داشت و از فضائل و نیکیهای بسیاری برخوردار بود.
از سوی دیگر، شهدة یکی از علمای برجسته و نزدیک به خلیفه عباسی، مقتفی لأمرالله، بود. به نقل از نجلاء کریم مهدی در پژوهش خود با عنوان «شهدة کاتبه: بررسی سیره و تلاشهای او در علوم دینی»، خلیفه عباسی قطعه زمینی در کنار رود دجله به او اختصاص داد تا مؤسسهای آموزشی تأسیس کند. این مؤسسه میزبان صدها نفر از دانشجویان علوم دینی بود و خلیفه نیز منابع مالی قابل توجهی را برای آن وقف کرد. به این ترتیب، این مؤسسه به عنوان یکی از نخستین مؤسسات آموزشی در عراق شناخته میشد.
بولينا حسون و میراث ماندگار آن برای زنان عراقی
بولینا حسون، روزنامهنگار برجسته، در سال ۱۸۹۵ میلادی در شهر موصل عراق به دنیا آمد. در سالهای اولیه زندگیاش، به دلیل شرایط خانوادگی و اجتماعی، بین کشورهای مصر، فلسطین و اردن سفر کرد و در سال ۱۹۲۲ به وطن خود، عراق، بازگشت. اقامت او در قاهره تأثیر عمیقی بر زندگی و دیدگاههایش داشت و او را با جنبشهای زنان آشنا کرد.
در سال ۱۹۲۳، حسون به عنوان نخستین گام در عرصه رسانهها، اولین شماره مجله «لیلی» را منتشر کرد. این نشریه، به عنوان نخستین مجله ویژه زنان در عراق، به موضوعات متنوعی نظیر آموزش و پرورش زنان، آزادیهای فردی، مشارکت زنان در سیاست، تربیت فرزندان، اقتصاد خانواده، و هنر و ادبیات پرداخت.
اولین شماره مجله «لیلی» حاوی فراخوانی برای اعضای نخستین مجلس مؤسسان عراق بود که نشاندهنده تمایل حسون به ایجاد بستری برای بهبود وضعیت زنان در جامعه بود. در همان سال، او گام مهم دیگری برداشت و نخستین باشگاه زنان عراق را با عنوان «باشگاه نهضت زنان» تأسیس کرد. این باشگاه به مدت سالها به تلاش برای احقاق حقوق سیاسی زنان عراقی پرداخت و نقش مؤثری در پیشبرد اهداف اجتماعی و سیاسی آنان ایفا کرد. بهطور کلی، فعالیتهای بولینا حسون نه تنها در زمینه رسانهها، بلکه در عرصه اجتماعی و سیاسی نیز تأثیر بسزایی بر جامعه زنان عراق گذاشت و او را به یکی از چهرههای کلیدی تاریخ معاصر این کشور تبدیل کرد.
نازک الملائکه و انقلاب شعر نو در جهان عرب
نازک الملائکه، شاعر و نویسنده معروف عراقی، در تاریخ ۲۳ اوت ۱۹۲۳ در محله «العاقولیه» بغداد به دنیا آمد. نام خانوادگی اصلی وی «آل الجبلی» بود؛ اما به دلیل ویژگیهای اخلاقی پسندیده و آرامش خانوادهاش، لقب «ملائکه» به آنها اطلاق گردید. خانواده نازک الملائکه به ادبیات و شعر علاقهمند بودند و این ارثیه فرهنگی، او را از کودکی به سرودن شعر ترغیب کرد.
نازک الملائکه در دوران دانشگاه، به تحصیل زبان عربی پرداخت و در سال ۱۹۴۴ از دارالمعلمین عالی فارغالتحصیل شد. پس از آن، به دانشکده هنرهای زیبا پیوست و در سال ۱۹۴۹ موفق به اخذ مدرک تحصیلی گردید. وی برای ادامه تحصیلات عالی به ایالات متحده آمریکا سفر کرد و پس از گذشت ده سال، مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته ادبیات تطبیقی دریافت کرد. پس از بازگشت به عراق، نازک الملائکه به عنوان استاد مدعو در دانشگاههای بغداد، بصره و کویت به تدریس مشغول شد و در این زمینه تأثیرات چشمگیری گذاشت. وی به عنوان یکی از پیشگامان شعر نو در دنیای عرب شناخته میشود و آثارش تأثیرات عمیقی بر ادبیات معاصر عربی داشته است.
در سال ۱۹۹۰، نازک الملائکه با آغاز جنگ خلیج فارس به مصر مهاجرت کرد و تا زمان درگذشتش در سال ۲۰۰۷ در قاهره اقامت داشت. او در گورستان خانوادگی در غرب قاهره به خاک سپرده شد. بسیاری از منتقدان معتقدند که نازک الملائکه از جمله شاعرانی است که تحولی بنیادین در شعر عربی به وجود آورد. او نخستین شاعری بود که با سرودن شعر «وبا» قالبهای سنتی و قافیههای مرسوم را شکست و زمینه را برای شعر سپید فراهم کرد.
نازک الملائکه دیوانهای متعددی منتشر کرده است که از جمله آثار او میتوان به «عاشق شب» (۱۹۴۷)، «تکهها و خاکستر» (۱۹۴۹)، «درخت ماه» (۱۹۶۸)، «تراژدی زندگی و سرود انسان» (۱۹۷۷) و «نماز و انقلاب» (۱۹۷۸) اشاره نمود. او همچنین در سال ۱۹۶۲ کتاب «مسائل شعر نو» را منتشر کرد. برخی منتقدان دربارهٔ تأثیر نازک الملائکه بر فضای ادبی عراق و جهان عرب اظهار داشتهاند: «نازک الملائکه نه تنها نمادی از ادبیات و شعر عراق است، بلکه با معرفی شعر نیمایی یا شعر سپید، همراه با بدر شاکر السیاب، بهعنوان پیشگام شعر عربی شناخته میشود. او زنی بود که در میان محدودیتها و دشواریهای اجتماعی راه خود را یافت و به شاعری تأثیرگذار در میان زنان و ادبیات تبدیل شد.»
نزيهة الدليمي؛ اولین وزیر زن در عراق و پیشگام جنبش زنان عرب
نزیهه الدلیمی در سال ۱۹۲۳ در محله بارودیه بغداد چشم به جهان گشود. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در مدرسه «تطبیقات دار المعلمات النموذجیة» به پایان رساند و در سال ۱۹۳۹، دبیرستان را در مدرسه مرکزی دخترانه به اتمام رسانید. در سال ۱۹۴۱، وارد دانشکده پزشکی شد و پس از فارغالتحصیلی، در بیمارستانهای دولتی مختلفی از جمله «بیمارستان الملکی» بغداد و «بیمارستان کرخ» به کار مشغول شد و بین شهرهای مختلف عراق رفتوآمد داشت. پیش از آنکه به عضویت در هیئتی علمی جهت پژوهش روی بیماری سل، که در میان ساکنان مجاور آبها رواج یافته بود، برگزیده شود.
فعالیتهای اجتماعی نزیهه الدلیمی در حوزه زنان از دهه ۱۹۴۰ آغاز شد، هنگامی که به «انجمن زنان مبارزه با فاشیسم و نازیسم» پیوست. پس از شکست کشورهای محور در جنگ جهانی دوم، نام انجمن به «اتحادیه زنان عراق» تغییر یافت که الدلیمی به عنوان یکی از رهبران آن فعالیت میکرد و مسئولیت انتشار مجله «تحریر المرأة» را بر عهده داشت. پس از مدتی، دولت عراق این انجمن را منحل کرد و انتشار مجله را ممنوع ساخت. با این حال، الدلیمی دلسرد نشد و کوشید تا فعالیتهای زنان را مجدداً احیا کند. او گروهی از زنان تحصیلکرده عراقی را گرد آورد و پیشنهاد تأسیس انجمن «تحریر المرأة (آزادی زن)» را به دولت ارائه کرد، اما با مخالفت دولت مواجه شد.
موفق خلف غانم در کتاب خود با عنوان «دکتر نزیهه الدلیمی و نقش او در تاریخ جنبش ملی و سیاسی عراق» اظهار میدارد که نزیهه الدلیمی فعالیتهای حقوقی خود را از اوایل دهه پنجاه ادامه داد. در سال ۱۹۵۰، او در جنبش «حامیان صلح جهانی» مشارکت نمود و به عضویت کمیته مقدماتی آن درآمد که ریاست آن را محمد مهدی الجواهری بر عهده داشت. تنها دو سال بعد، با تأسیس «اتحادیه دفاع از حقوق زنان عراقی»، فرصتی برای الدلیمی فراهم شد تا به فعالیتهای خود در حوزه زنان ادامه دهد و به عنوان نخستین رئیس آن انتخاب شد.
در سال ۱۹۵۹، تلاشهای الدلیمی در زمینههای بهداشت و فعالیتهای زنان به بار نشست و او به عنوان وزیر شهرداری در دولت عبدالکریم قاسم انتخاب گردید. او اولین زن در تاریخ عراق و جهان عرب بود که به مقام وزارت دست یافت. از طریق این جایگاه برجسته، توانست از جنبش زنان در عراق حمایت کند. الدلیمی «اتحادیه زنان عراق» را بنیان نهاد که نقش مؤثری در تدوین قانون احوال شخصیه عراق در سال ۱۹۵۹ ایفا کرد. این قانون نه تنها به حقوق زنان عراقی توجه ویژهای داشت، بلکه به عنوان اولین قانون مترقی در عراق و منطقه عرب شناخته میشود و گامی جسورانه در جهت بهبود وضعیت زنان محسوب میگردد.