نشست سران عرب در بغداد: میان مقدمات نگرانکننده و نتایج ناامیدکننده
یعقوب الأوسي – پژوهشگر و نماینده رسمی خانوادههای شهداء و ایثارگران انتفاضه شعبانیه

تعریف کلی: نشست سران، چیست؟
در حوزه سیاست، قمة به جلسهای رسمی در بالاترین سطوح گفته میشود که بین رؤسا یا سران کشورهای مختلف برگزار میشود تا درباره مسایل استراتژیک، اختلافات منطقهای یا پروندههای مشترک گفتگو کنند. برگزاری چنین قمتهایی نشاندهنده اهمیت کشور میزبان و جایگاه منطقهای یا جهانی آن است.
فخر ملی در مقابل واقعیت سیاسی
هر عراقی وفادار به وطنش وقتی کشورش میزبان قمتهای بینالمللی است، احساس غرور میکند. این غرور بر پایه انتظاراتی است که از این ملاقاتها در ذهن مردم شکل میگیرد، چه برای تقویت جایگاه منطقهای و چه برای رسیدن به نتایج نفعمند برای ملت.
اما، قمة بغداد، به رغم اهمیت ظاهریاش، با مقدمههایی آغاز شد که شانس موفقیت آن را کم میکردند، چه در ظاهر و چه در محتوا. این مقدمات، فضا را به سمتی برد که اعتماد عمومی و امیدواری نسبت به نتیجه مثبت کاملاً کاهش یابد.
مقدمات نگرانکننده و بروز خشم عمومی
یکی از مواردی که اعتراضها و خشم مردم عراق را برانگیخت، دعوت ابومحمد الجولانی، فرد تحت جلب و تعقیب بینالمللی، به این نشست بود. خونهای شهیدان و مردم عراق، گواهی بر جرمهای این فرد است. دولت عراق و مقامات مربوطه در مقابل، بیتفاوتی نشان دادند که این بیتفاوتی، توهین به کرامت خانوادههای شهیدان و ضربهای به عزت ملی بود.
برخورد با چنین فردی، در قالب سیاست و منافع خاص، احساس خیانت را در مردم شرقی تقویت میکند و احساس بیعدالتی را در کشوری که هنوز زخمهایش تازه است، تثبیت مینماید.
مواضع منفی بینالمللی و تحریک احساس بیاعتمادی
مسایلی که پیش از قمة بغداد بیوقفه رخ میداد، همچون مواضع منفی کشورها و شخصیتهای منطقهای، تاثیر منفی بر فضای روانی ملت عراق داشت:
موضعگیریهای دولت لبنان درباره الحشد الشعبي و دخالتهای رئیس این کشور
توهین رسانههای اردنی به مردم عراق بدون واکنش رسمی و جدی
مخالفتهای جهانی و داخلی با دعوت الجولانی
تمام این موارد فضای منفی را ایجاد کرد و اعتماد مردم را نسبت به حسن نیت میهمانان کاهش داد. پس چطور انتظار داریم فردی که نگاه مثبتی به عراق ندارد، حمایت واقعی و منصفانهای انجام دهد؟
مقایسه تلخ: قمة ترامپ – عربستان و قمة بغداد
قمة ترامپ و عربستان، چند روز زودتر و با حضور گستردهتر شاهزادگان و رؤسای کشورهای عربی برگزار شد، و نتایج قابلمشاهده و روشن داشت. اما قمة بغداد، برعکس، بیشتر نوعی رویداد خبری بود و هیچ نتیجه سیاسی خاص و مهمی نداشت، به جز تکرار بیانیههای روتین.
جالب است که امیر قطر پیش از سخنرانی، جلسه را ترک کرد، که نشانگر بیاحترامی و عدم پذیرش این نشست توسط وی بود. این رفتار، نشان میدهد اهمیت این قمة در نظر رهبران دیگر چندان نبود.
حضور کمرنگ و نمایندگی ناکامل
با وجود حضور رئیس مصر و امیر قطر، موضوع غیبت سران کلیدی دیگر نشان میدهد که اهمیت واقعی این نشست در نگاه رهبران، کم است. قمة فقط میتواند در قالب رفع تکلیف یا نمایش باشد، نه بازتابی از توان و اراده سیاسی واقعی.
موضع یمن: وقتی نوک پیکان سخن از راه دور میآید
یکی از نکات عجیب قمة بغداد، سخنرانی رهبر یمن مقیم ریاض بود که خواستار قرار گرفتن انصارالله (حوثیها) در فهرست گروههای تروریستی شد. اما این رهبر در واقع هیچ کنترلی بر میدان و تصمیمگیریهای یمن ندارد؛ او در تبعید در عربستان است و در عمل، هیچ کنترل واقعی بر سرزمین یمن ندارد.
در مقابل، انصارالله، یک نیروی داخلی و یمنی است که به صورت مستقل بر بخشهایی از کشور حاکم است و در مقابل تجاوزهای خارجی مقاومت میکند. در نتیجه، سخنانی که از پشت مرزها توسط رهبران بیتسلط بر میدان گفته میشود، کمترین اثری بر واقعیتهای یمن ندارد.
این نشان میدهد که برخی رهبران، تنها به دلیل نیاز به مشروعیت ظاهری و نشان دادن خود در سطح رسانهها و در مقابل دیگران، مواضعی برخورد میکنند که واقعیتهای منطقه با آن فاصله دارد.
نتایج ضعیف و بیانیههای معمولی
مثل اکثر قمتهای عربی، نتیجه قمة بغداد هم چندان ملموس و قابل بهرهبرداری نبود. بیانیههای پایانی بیشتر در قالب تکرار شعارهای مرسوم و بیثمر بودند، بهخصوص درباره پرونده فلسطین که هیچ اقدام جدی در آن صورت نگرفت.
در یمن، موضوع به شکل سطحی مطرح شد و سخنرانی نماینده سوریه هم پر از تناقض بود؛ چرا که در حالی از مقابله با داعش حرف زده میشد، دولتهای حاکم بر منابع و قدرتهای منطقه، خود در برخی موارد همسو با گروههای تندرو قرار داشتند.
پایان: تفرقهای که تنها تغییر ظاهر میدهد
آنچه از قمة بغداد باقیماند، صرفاً بیانیههای تکراری و بینتیجه است که اثری ملموس بر معادلات منطقه ندارند. مردم عراق احساس کردند که این نشست، تنها تلاشی موقت برای رفع اختلافات سیاسی است و نه راهحلی واقعی برای مشکلات عمیق کشورشان. این نوع قمتها، نمیتواند کرامت و ثبات را برگرداند و شاید، برعکس، نارضایتی و بیاعتمادی درون مردم را قویتر کند.
منبع: مرکز دراسات الشهيد الخامس