شکست شیوخ عشایر در انتخابات عراق و پنج مرحلهی انتقال فرهنگی و تمدنی
محمد عبد الجبار الشبوط – تحلیلگر ارشد عراقی

شکست بیشتر شیوخ عشایر در انتخابات اخیر نشاندهنده یک تحول اجتماعی تدریجی در عراق است، نه لزوماً یک تحول ریشهای یا انقلابی، بلکه یک گام کوچک در مسیری طولانیتر به سوی کاهش نفوذ ساختارهای سنتی در حوزه سیاسی. این رویداد را میتوان از طریق مراحل پنجگانه گذار تمدنی به شرح زیر تفسیر کرد:
اول: مرحله تزلزل (تردید در نظام سنتی)
در این مرحله، جامعه برای اولین بار شروع به تردید در توانایی الگوهای قدیمی برای اداره زندگی عمومی میکند و شکست شیوخ، بخشی از این تزلزل است؛ زیرا رایدهنده عراقی، بهویژه نسلهای جدید، دیگر شیخ را یک کاندیدای «برنده خودکار» نمیبیند. این به معنای فروپاشی اقتدار عشیره نیست، بلکه به این معناست که بخشی از جامعه شروع به پرسیدن سؤالات جدیدی کرده است: آیا رهبری اجتماعی صلاحیت رهبری سیاسی را دارد؟ آیا وفاداری عشیرهای قادر به تولید نمایندگی واقعی است؟ این سؤالات، هسته اولیه تزلزل تمدنی هستند.
دوم: مرحله جستجوی جایگزین (آغاز گشایش به گزینههای مختلف)
پس از تزلزل، جستجو میآید، و این همان چیزی است که در آمادگی گروههایی از رأیدهندگان – هرچند محدود – برای دادن رأی خود به نامزدهایی از خارج از نظام عشایری سنتی ظاهر میشود. این لزوماً بر اساس برنامهها و شایستگیها نیست، بلکه اغلب با انگیزه نارضایتی، یا رد، یا تمایل به تجربه جدید است. این به خودی خود یک “جستجوی ابتدایی” برای جایگزین است که هنوز متواضع است، اما بیانگر آغاز انتقال آگاهی از تعلق بسته به گزینههای بازتر است، و این شرط اساسی از شروط گذار تمدنی است.
سوم: مرحله شکلگیری (تبلور آگاهی جدید اما ناپایدار)
این مرحله هنوز به وضوح کامل در جامعه عراق ظاهر نشده است، اما به عنوان نشانههایی ظاهر میشود. شکست شیوخ نشان میدهد که جامعه نسبتاً شروع به تمایز بین نقشهای اجتماعی و سیاسی کرده است و شروع به پذیرش این ایده کرده است که رهبری سیاسی یک امتداد خودکار از وجاهت عشایری نیست. اگرچه هویت ملی یا نهادی به یک جایگزین منسجم تبدیل نشده است، اما صرفاً پیدایش این تمایز، گامی در “شکلگیری آگاهی جدید” محسوب میشود و نشاندهنده شروع درک تفاوت بین جامعه و دولت، و بین روابط خصوصی و مؤسسات عمومی است، و این یکی از مهمترین ثمرات مرحله شکلگیری است.
چهارم: مرحله تبلور ارزشها (منطق دولت به حساب منطق عصبیت)
نمیتوان گفت که ارزشهای تمدنی – مانند آزادی، برابری، عدالت و مسئولیت – به محرکهای رأیگیری تبدیل شدهاند، اما شکست شیوخ نشان میدهد که نظام عشایری بخشی از توانایی خود را در تحمیل انتخاب از دست داده است و این شکاف کوچک، امکان ورود ارزشهای جدید را فراهم میکند، حتی اگر کاملاً نهادینه نشده باشند. صرف پذیرش یک نامزد غیرعشایری به این معنی است که رایدهنده شروع به مرتبط کردن صندوق رأی با معنایی فراتر از عصبیت کرده است. این پیشرفت – با وجود کوچکی – نشاندهنده آغاز تبلور ارزشهایی است که به سمت منطق دولت مدرن پیش میروند نه منطق وفاداریهای اولیه، و این گامی ضروری در مسیر ساختن یک دولت مدنی است.
پنجم: مرحله ادغام تمدنی (جامعه به جای مانعتراشی در ساخت دولت مشارکت میکند)
این مرحله هنوز از تجسم کامل دور است، اما شکست شیوخ نشاندهنده آغاز امکان وقوع آن است. جامعهای که شروع به کاهش نقش رهبر سنتی میکند، – هرچند به آرامی – به لحظهای نزدیک میشود که در آن با پروژه دولت به عنوان یک پروژه عمومی ادغام میشود، نه صرفاً به عنوان بستری برای کسب منافع عشایری یا فرقهای. اگر این روندها ادامه یابد و با گفتمان تمدنی، سیاستهای توسعهای و نوسازی اجتماعی و فرهنگی همراه شود، در نهایت به ادغام جامعه با پروژه دولت تمدنی مدرن منجر خواهد شد، بهطوریکه دولت به چارچوبی عمومی تبدیل میشود که در آن هویتهای فرعی از خود فراتر میروند، نه اینکه آنها را حذف کند، بلکه آنها را در یک زمینه بزرگتر قرار میدهد.
خلاصه تمدنی رویداد انتخاباتی
شکست بیشتر شیوخ عشایر به معنای صعود کامل هویت ملی و نه پیروزی مؤسسات بر رهبران نیست، بلکه نشاندهنده شکاف کوچکی در دیوار نظام سنتی است که مدتهاست بر رفتار سیاسی عراق حاکم بوده است، و این شکاف کوچک، اولین گام لازم در هر گذار تمدنی است و با مراحل تزلزل، جستجو و شکلگیری همسو است و نشاندهنده آغاز ورود جامعه به حرکتی تدریجی است که راه را برای ارزشهای دولت تمدنی مدرن باز میکند تا جایگاهی برای خود در آگاهی جمعی پیدا کنند.



