نامزدِ سازش و فایدهٔ برگزاری انتخابات
محمود الهاشمی

از سال ۲۰۱۴ به بعد، انتخابات پارلمانی عراق عملاً معنای واقعی خود را از دست داده است؛ مردم برای تشکیل دولتی قدرتمند که بازتابدهندهٔ خواست آنان باشد و از حاکمیت کشور صیانت کند پای صندوقها میروند، اما پس از پایان انتخابات ــ با تمام رنجها، پیامدها و هزینههایش ــ ارادهٔ بلوکهای سیاسی و دخالتهای خارجی در هم میپیچد و نتیجه آن است که عراقیها در برابر نخستوزیری قرار میگیرند که نه در محاسباتشان بوده و نه حتی الزاماً در انتخابات شرکت کرده است؛ یا اگر شرکت کرده، جز رأی خانوادهاش چیزی نصیب او نشده، یا تنها یک کرسی به دست آورده است!
با این حال، همینکه پای او به دفتر نخستوزیری میرسد، به سرعت از جریان سیاسیِ پشتیبان خود فاصله میگیرد و با تکیه بر امکانات دولت و حمایت خارج، برای ساختن پروژهٔ سیاسی شخصیاش برنامهریزی میکند؛ تا جایی که در انتخابات بعدی بر همان نیروهایی که او را بر سر کار آوردند، با اعداد و ارقام سنگین مسلط میشود، و انحرافش از برنامهٔ مورد توافق، بحرانی تازه میآفریند.
در انتخابات اخیر (اکتبر ۲۰۲۵) که با بسیج گسترده بهدلیل نگرانی از تضییع حقوق اکثریت و نیز دخالتهای خارجی، بهویژه آمریکا، برگزار شد، نتیجهها دلگرمکننده بود؛ بهخصوص با کسب شمار قابل توجهی از کرسیها توسط نیروهای مقاومت.
میدانیم که برخی شخصیتها پیش از انتخابات خود را برای نقش «نامزد سازش» در منصب نخستوزیری مهیا کرده بودند؛ چهرههایی که رسانهها را با سخنانی مبهم و قابل تفسیر برای همهٔ ذائقهها پر کردند. این افراد حق دارند سودای این منصب را در سر بپرورانند؛ چون بهخوبی میدانند که رهبران شیعه همیشه آمادهٔ اختلافاند و ترجیح میدهند همگی ببازند اما نخستوزیری نصیب یکدیگر نشود!
از نگاه مردم، این روند نوعی «فریب» است: در زمان انتخابات، نامها و چهرههای برجسته وارد رقابت میشوند و مردم تصور میکنند یکی از آنان رهبر آینده خواهد بود، اما پس از انتخابات، ناگهان شخصیتی بیربط با رأی و انتخاب مردم بر سر کار میآید.
اکنون نیز اسامی برخی «نامزدهای سازش» برای نخستوزیری در حال طرح است؛ در حالی که هیچیک شایستگی این مسئولیت را ندارند. و اگر توافقی بر سر یکی از آنها شکل گیرد، بار دیگر به همان چرخهٔ تکراری و بیحاصل بازمیگردیم: نامزد سازش بر کرسی قدرت مینشیند، با همهٔ ابزارها و امتیازات منصب مجهز میشود و بهسرعت از «چارچوب» فاصله میگیرد، زیرا دیگر نیازی به آن ندارد و حامیان دیروز فقط «پراکندهای بیاثر» خواهند بود.
هماهنگی (چارچوب هماهنگی شیعی) با همین سطح از اختلاف، قادر به تشکیل دولتی مقتدر نخواهد بود؛ برخی نیز آمادهاند سطح جدالها را بیشتر کنند. از سوی دیگر، فقدان رهبری واحد در این مجموعه سبب شده هر یک از رهبران خود را شایستهٔ صدرنشینی بدانند و حاضر نباشند دیگری را پیش بیندازند. اگر هم فردی نزدیک به یکی از احزاب چارچوب نامزد شود، دیگران حسادت خواهند کرد، چراکه آن حزب سهم بیشتری از منافع و فرصتهای انتخاباتی آینده خواهد برد.
واقعیت این است که برخی چهرهها درون همین احزاب، همیشه در پی ساختن دولتهای «ضعیف» بودهاند تا بتوانند بهراحتی در آنها نفوذ کنند و امتیاز بگیرند بدون آنکه در معرض دید قرار گیرند.
برخی خواهند کوشید چارچوب را از واکنش آمریکا بترسانند و ادعا کنند که واشنگتن با آنها همکاری نخواهد کرد؛ اما این برداشت نادرست است. قدرتهای خارجی با «واقعیت میدانی» و «استحکام موضع» طرف مقابل معامله میکنند. آمریکا نیز ــ که امروز شرایطش با گذشته متفاوت است ــ در جستجوی طرفهایی است که با آنها معامله کند، نه اینکه شرط بگذارد.
این دوره بیش از هر زمان دیگری نیازمند شخصیتی است که تجربهٔ مدیریتی و سیاسی داشته باشد، مسئولیتپذیر باشد، روند سیاسی را به مسیر درست بازگرداند، میراث دولتهای پیشین و واقعیتهای امروز عراق و چالشهای منطقهای و بینالمللی را در نظر بگیرد، با همه تعامل کند و در عین حال نمایندهٔ واقعی چارچوب هماهنگی باشد؛ فردی که به عنوان نخستوزیر، خود را مسئول همهٔ عراق بداند نه یک منطقه یا گروه خاص.
اگر چارچوب هماهنگی ما را وارد بازی «نامزد سازش» کند، معنایش این است که: «یا بوزید، هیچ کاری نکردی!» و بدیهی است مرجعیت ــ که بدون حمایت آن پیروزی در این انتخابات ممکن نبود ــ مانند عموم مردم عراق دچار ناامیدی خواهد شد.
یکی از طرفهای چارچوب نیز بار دیگر به دعوت به «میزهای گفتگو»، ضیافتها، عکسها، صحنهسازیها و اصطلاحات تازه روی خواهد آورد، اما نتیجه همان است: در نهایت شگفتزده خواهیم شد از معرفی نامزدی که گویی از «سیارهای دیگر» آمده و این اقدام را با عنوان «توجه به فشارهای خارجی» توجیه خواهند کرد.
نخستوزیری خطرناکترین منصب کشور است؛ زیرا فرماندهی کل نیروهای مسلح و اثرگذاری بر همهٔ ارکان دولت را در اختیار دارد.
آنکه یکبار خیانت کرده، بارها خیانت خواهد کرد؛ اگر امروز خود را گوسفند نشان میدهد، فراموش نکنید که همچنان «گرگ» است.
اگر این منصب را در این دوره از دست بدهیم، کشور به سراشیبی خطرناکی خواهد افتاد که هویت آن را دگرگون خواهد کرد.
دیگر هیچ بهانهای پذیرفته نیست؛ زیرا مردم از تکرار آن خسته شدهاند.
والسلام



